عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

پرواز کن

پرواز کن

نویسنده: مهدی لقمانی

همیشه بهار نیست

گاهی هم خزان می آید

اگر عاشق زندگی باشی

خزان هم بهاریست

پرواز کن،  این قفس جای تو نیست

بگذر از این ویرانه،  اینجا در حد تو نیست. 

آسمان تو را میخواند

رها شو از این بند و زنجیر،

همراه با طوفان برقص،  از صدایش نترس

، با وجود اینکه سرماست اما نلرز..... 

گاهی حتی باید به دلت هم پشت کنی،  یک بار هم تو نصیحت این سرنوشت کنی..... 

میتوانی در این سکوت دیوانه وار، غوغا به پا کنی.... 

حسرت عشق

حسرت عشق

نویسنده_مهدی_لقمانی 


چرا همیشه اون چیزی که میخوایم نمیشه

چرا پلهای پشت سرمون خراب میشه

تو دستامو رها نکن،  ما قراره از همه چی بگذریم

از اون پلها،  از بعضی آدما، از سرنوشت

یا حتی از زندگی

اگر از زندگی بگذریم که میمیریم هر دومون... 

اون موقع عشقمون چی میشه؟ 

دستات،  نگاهت،  بودنت..... 

بیا هیچوقت همدیگرو تنها نذاریم

از عشق هم بمیریم بهتره که با حسرت بمیریمـــ..... 


مست عشقت

بی هوا دستت را میگیرم،

  بی اختیار تو را در آغوش میگیرم

بی صدا،  صدایت میکنم  ،  

بی دلیل نگاه به چشمانت میکنم

و عشق تکرار با تو بودن است،

 به تو به اوج آرامش رسیدن است

بی آنکه بدانی،  با تمام. وجود حست میکنم، 

 بی آنکه بفهمی  از شوق داشتنت 

چشمهایم را از اشک تر میکنم،  تو را باور میکنم

برای داشتنت هر کاری میکنم....

بی پناه نیستم، وقتی در زیر سایه عشق توام

بی گناهم،  خدا میداند که من فقط

 مست عشق توام... 


قصه رفتنت

من که گفتم برای همیشه میرم ، همون چیزی که خودت میخوای

تو دیگه کاری نداشته  باش، حالا یا فراموشت میکنم ، یا .....

بیخیال ، بالاخره باید یه روز همه چی تموم میشد

یه روز باید دستامو رها میکردی، توی چشمام نگاه میکردی و میگفتی : من رفتم...

میدونستم این‌روزا رو میبینم و تو رو دیگه نمیبینم

میدونستم چشمام اونقدر پر از اشک‌میشه که حتی نمیتونم رفتنت رو ببینم...

راستی به هیچکس نگو قصه رفتنتو ، چون هیچکس باور نمیکنه....

تو جان من باش

تو جان باش، همراه من باش ، دلم هیچگاه نمیگیرد

تو آغاز م باش ، اگر غرق دیروزم، فردای من باش ، دلم هرگز نمیمیرد

گاهی که از تمام دنیا دلم‌میگیرد ، تو بیا و آهنگ آرام من باش...

تو را دارم ، همیشه میخواهمت ، ای ناتمام من ، تو بیا و تمام وجودم باش..

بگیر دستم را ، زیر و‌ رو کن همه وجودم را ، یکبار دیگر ناجی دلم باش....

در زیر سقف آسمان دلتنگی ها ، خنجر بی محبتهاست که بر دلم مینشیند، حرفهاست که دلم را میرنجاند، تو بیا و در پناهم باش....

ای همنفس ، همچنان جزئی از نفسهایم باش ، اگر روزی از عشقت مردم تو همیشه، وارث عاشقانه هایم باش....