عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

شراب عشقت

شراب عشقت


جرعه ای از شراب عشقت 

در حال خودم نیستم

مست و خرابم

چه در حال خودم باشم،  چه در مستی،  تویی تمام هستی ام

اینبار میخواهم بیشتر در توهم نگاهت باشم

اینبار را میخواهم  بیشتر درگیر با آغوش گرمت باشم

نمیگویم به سلامتی تو،  میگویم به عشق خودت، که فقط تو در قلبمی

میگویم به عشق چشمانت،  که فقط مرا میبیند

به عشق دستانت که تنها دستان مرا میگیرد و هیچگاه رها نمیکند

در این حالم،  کنارم هستی و انگار در هر حالی باشم،  همانم، که دیوانه وار تورا میخواهد

مست عشقت

بی هوا دستت را میگیرم،

  بی اختیار تو را در آغوش میگیرم

بی صدا،  صدایت میکنم  ،  

بی دلیل نگاه به چشمانت میکنم

و عشق تکرار با تو بودن است،

 به تو به اوج آرامش رسیدن است

بی آنکه بدانی،  با تمام. وجود حست میکنم، 

 بی آنکه بفهمی  از شوق داشتنت 

چشمهایم را از اشک تر میکنم،  تو را باور میکنم

برای داشتنت هر کاری میکنم....

بی پناه نیستم، وقتی در زیر سایه عشق توام

بی گناهم،  خدا میداند که من فقط

 مست عشق توام...