ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شراب عشقت
جرعه ای از شراب عشقت
در حال خودم نیستم
مست و خرابم
چه در حال خودم باشم، چه در مستی، تویی تمام هستی ام
اینبار میخواهم بیشتر در توهم نگاهت باشم
اینبار را میخواهم بیشتر درگیر با آغوش گرمت باشم
نمیگویم به سلامتی تو، میگویم به عشق خودت، که فقط تو در قلبمی
میگویم به عشق چشمانت، که فقط مرا میبیند
به عشق دستانت که تنها دستان مرا میگیرد و هیچگاه رها نمیکند
در این حالم، کنارم هستی و انگار در هر حالی باشم، همانم، که دیوانه وار تورا میخواهد
دلتنگ بارانم ، دلتنگ صدای قطره هایش ، هر زمان هم دلم میگرفت ، در پناهش
کاش میگذشت این روزهای تکراری
می آمد دوباره خزان و باران و آن شبهای طولانی
همچنان میسوزند برگهای خسته در تن درختان ،
میجوشد چشمه در مقابل چشمان خورشید نامهربان
از این روزهای پر تکرار خسته ام، باران اسیر است و میداند که من هم تشنه ام
باران بیا ، که قلبم کویریست بی رهگذر ، خسته و تنها و در به در
در کوچه باغهایی که نه عطری از تو است و نه صدایی
دلم میخواهد بدانم اینک کجایی
که به سویت بیایم ، تا تمام خستگی ها برود، تا دلم دریایی بشود از جنس قطره هایت
تا غرق شوم درون آن رویای بی پایانت
مانده ام به پای تو که دوستت دارم ، خسته نیستم ، چون که تو را دارم
و روزی لحظه ای آمد که دیدم با تو چه دنیایی دارم ، مثل بهشت
وجودت ، نگاهت ، حرفهایت ، چه زیبا می تابند بر تن من
و بازتابش عشقی است که مرا لحظه به لحظه دگرگون میکند
ساده تر مینویسم، دوستت دارم ! ساده است ، به سادگی یک قلب، اما پر از غوغا
و من زمانی در هیاهوی قلب خویش ، زمانی که همه از عشق فراری بودند
با شنیدنش پر از گریه و زاری بودند ، عاشقت شدم و هر چه خواستی
در راه داشتنت قدم برداشتم و امروز رسیده ام به عمق قلبت، جایی پر از آرامش
حالا از این سرزمین تنها ، من مانده ام و تو و خدا
پس به آن کسی که جز من و تو در بین ماست دوستت دارم
نمیخواستم تنهایی را ، اما تنها تو را میخواستم
نمیخواستم بی کسی را ، اما دلم میخواست تو باشی همه کسم
شدی تنها بهانه ، برای هر دلیل عاشقانه
تنهایی بود در بینمان ، اما جزئی از عشقمان
مثل اینکه من تنهایی در قلب توام ، مثل تو که تنهایی مال منی
تکرار عشق...
تکرار شوی ، تکرار....