عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

فقط نگاهم کن

فقط کافیست نگاهم کنی ، که تا بی نهایت عشق بروم

کافیست صدایم‌کنی ، تا آرام‌بگیرم و‌عاشقانه جواب بدهم ،جانم؟

کافیست که دستانم را بگیری ، تا احساس کنم ، گرمای وجودت را در میان قلبم 

یک لحظه در کنارم باشی ، انگار عمریست در آرامشم

کنارم بمان که دلگیرم ، خسته ام ، تو فقط نگاهم کن

خودت میفهمی که در دلم‌چه میگذرد، میفهمی که در چه حالی ام

من هم فقط دستانت را میگیرم ، میفشارم  و زمزمه میکنم دلتنگی هایم را

باور کن فقط عطر وجودت برای آرامش این لحظه هایم کافیست

شک نکن که بخاطر وجود تو است که عاشقانه ، عشق را میپرستم

فقط کافیست در آغوشم بگیری ، من در پناه توام که بیخیال غصه های این زندگی ام.....


بی تو هرگز

با تو این شب‌تاریک‌پرستاره میشود،

وقتی تو تنها پناهم باشی، آغوشم غرق در وجودت میشود

با تو واژه عشق پرمعنا میشود، وقتی که آغازش چشمان تو است، پایانش به شیرینی طعم بوسه هایت میشود

با تو ، محال است از تو بگذرم ، بی تو .... هرگز هرگز!

تو تجربه ای در زندگی ام هستی که هر لحظه تکرار میشوی

تو برایم هیچگاه تمام نمیشوی...

تجربه ای که در آن عاشقت میشوم و‌با تکرارش بیشتر عاشقت میشوم

تو رویای شیرینی هستی که وقتی خواب بودم، در خواب گفتم دوستت دارم، از خواب پریدم و دیدم کنارمی و گفتی دوستت دارم...


دلتنگ بارانم

دلتنگ بارانم ، دلتنگ صدای قطره هایش ، هر زمان هم دلم میگرفت ، در پناهش

کاش میگذشت این روزهای تکراری

می آمد دوباره خزان و باران و آن شبهای طولانی

همچنان میسوزند برگهای خسته در تن درختان ، 

میجوشد چشمه در مقابل چشمان خورشید نامهربان

از این روزهای پر تکرار خسته ام، باران اسیر است و میداند که من هم تشنه ام

باران بیا ، که قلبم کویریست بی رهگذر ، خسته و تنها و در به در

در کوچه باغهایی که نه عطری از تو است و نه صدایی

دلم میخواهد بدانم اینک کجایی

که به سویت بیایم ، تا تمام خستگی ها برود، تا دلم دریایی بشود از جنس قطره هایت

تا غرق شوم درون آن رویای بی پایانت


نقطه عشق

در صدایت آرامش ، پس برایم لالایی بخوان

در چشمانت عشق ،  پس نگاهم کن 

در آغوشت حس خوب زندگی، بگذار همیشه درگیر آغوشت باشم

آنگونه که دلم‌میخواهد ، میخواهمت و آنگونه که دوست داری، دوستت دارم

عطر تنت دیوانه کرده‌مرا ، بیا در‌همین سکوت عاشقانه بمانیم ، میخواهم فقط بشنوم صدای نفسهایت را....

همیشه قرارمان یا آغوش تو است ، یا آغوش من، بی قرارم نکن که طاقت نمی آورد لحظه ای دل من....

ای گل‌زیبایم ، وقتی میبینمت بیشتر میخواهمت ، آن عطرت ، گلبرگهای تنت ، همیشه در کنار‌پنجره ای و‌ حتی خورشید هم در حسرت داشتنت....

همیشه حرفم یکیست ، در یک جمله که آخرش فقط نقطه ایست!

‌نقطه ای که شبیه قلب من است ، نیازی به توضیح نیست وقتی که آخرخط عشق ، عمرمن است⁦♥️⁩


ای کاش...


ای کاش...


و با این  ای کاش گفتن ها و افسوس خوردنها ، زندگی تو را دوباره به من نمیدهد

هر چه بود گذشت و نگذشت هر چه در دلم نشست

گرچه میگویند او که رفته است فراموش میشود ، اما عشق تو در دلم هیچگاه خاموش نمیشود

ساده میتوان گذشت از هر اتفاق یا حادثه ای ، اما از تو به سادگی نمیتوان گذشت 

گرچه شکستی دلم را و بی وفایی هایت را در دلم گذاشتی و رفتی

اما آنگاه که دلم بهانه ی داشتن تو را میگیرد ، نمیتوانم به دلم بفهمانم که تو به دردش نمیخوری

نمیتوانم دلم را راضی کنم به اینکه تو دیگر در کنارم نیستی

سخت میتوان گذشت از عشقی که روز و شبم بوده، لحظه به لحظه خاطره های زندگی ام بوده

سخت میتوان گذشت از آن نگاه های لحظه دیدار ، از روز اول و آخرین دیدار....

سخت میتوان فراموش کرد خاطره های شیرین را ، در کنار هم بودن و آن بوسه های آتشین را

و حالا به جایی رسیده ام که گاهی حتی فکر کردن به کسی دیگر محال است 

اینکه دل ببندم به دلی دیگر یک خواب است ، برای من بوسه از لبی دیگر حرام است

ای کاش .....

و با این ای کاش گفتن ها و افسوس خوردنها ، تو برای من ماندنی نمیشوی 

خودم را به کدام راه بزنم که بی خیالی همه غم ها در دلم را بپوشاند ، 

اما بی خیال شدن از همه چیز ممکن است جز تو

 بی خیال تو نمیشوم و بی خیال خودم میشوم ، 

فکر میکنم کسی دیگرم و یک تنهای بی نشان میشوم 

ای کاش ....

و گاهی میرسد که زبانم بند می آید از گفتن حرفها ، و حتی یک کلام

و میگویم ای کاش روزی نمی آمد که بخواهم در وصف تو بگویم( ای کاش ....)