ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تو خودت شدی دلیل دوست داشتن،
پس بی دلیل نیست که عاشقت هستم
وقتی میگویی دوستم داری ، هر جا باشم دل به دریا میزنم
وقتی تو هستی قایق نجاتم
میخواهمت ، اینبار بی دلیل ،
همانطور که بی دلیل تو را در آغوشم میگیرم
به تو دچار شده ام ، دوای من فقط بوسه ای از لبان تو است
چاره ی دردم ، لحظه ای بوییدن عطر تن تو است
من کویری تشنه بودم ، با نفسهایت ،
جان گرفتم وشدم سرچشمه عاشقی ها
آهای ای تو ، که مرا مال خودت کردی
، ببین که مجنون را دوباره زنده کردی
عشق ما به تاریخ میپیوندد و
آیندگان میخوانند و حس میکنند با تمام وجود راز دلهایمانرا...
در آغوشت ، دنیایی است از جنس ابرها ، نرم ولطیف ،
به وسعت دریا، بی انتها ، همچو خورشید ، گرم گرم ، ب
معنای آرامش ، به شکل عشق ،
که طرح مهربانی هاست و تنها دلیل لبخند بر روی لبانم