عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

بی همتایی

چه کرده ای با دلم که هیچکس برای من "تو" نمیشود
آنقدرها دوستت دارم که به هیچکس جز تو نمی اندیشم
چه عاشقانه است آنگاه که بی هوا مرا میبوسی ،
در خواب مرا نوازش میکنی ، آرام وبا عشق نام مرا صدا میزنی
وقتی تو را در آغوش میگیرم،
بیخیال دنیا میشوم ، چه دنیای آرامیست آغوشت
و آنگاه که تو  مرا در آغوش میگیری دیگر نفس نمیکشم
آنگاه که درگیر با نفسهای توام
آنقدر از عشق مینویسم که سکوت دنیا بشکند ،
تو فقط در کنارم ، عاشقانه بگیر دستهایم را ، حالا ای دنیا بشنو فریادم را....
اینجا اگر تو باشی ، هر که میخواهد نباشد مهم نیست ،
بودنم بسته به بودنت ، به حرفهایت ، آرامشت ، عشقت....
تو بی همتایی عزیزم

عشق بی همتای من

همیشه یک چیز برایم تکراری نمیشود، آری دوست داشتنت
نگاهم که میکنی ، لبخند که میزنی  آسمان تاریک دلم پرستاره میشود
تو  نهایت آرامش در وجودمی
نمیشود عاشقت نبود ، بودنت ، زیباترین حس دنیاست
همیشه کنارت بوده ام ، به پایت نشسته ام تا عشقمان ماندگار بماند
من همان دیوانه ام ، همان عاشق و بیقرار
تو هنوز همانی که عاشقش شدم ، همانی که به عشقش از دیگران سیر شدم
تو همان رویای منی که اینک با تو ، رویایی زندگی میکنم
یک لحظه دیدم تو را ، یک عمر درگیرت شدم ای عشق بی همتا

یادت باشد

همه دنیا را به من بدهند ، ذره ای جای یک لحظه در آغوش گرفتنت را برایم نمیگیرند...
رهایم نکن که آغوشت برایم همان زندگیست
با تو ضربان قلبم میزند ، تکرار میشود نفسهایم ، با آرامش میگذرد لحظه هایم
تمام دلخوشی هایم در این زندگی نفسگیر تویی ،
 که بخاطر تو، بخاطر وجودت ، بودنت ، چه آسان میگذرم از سختی ها
تا عاشق شدم ، تمام دردهایم لذت شدند ، تمام غمهایم ، محو شدند
تنها درد من ، درد نبودنت و تنها غمم ، غم دلتنگی توست
یادت نرود که تو عاشقم کردی و یادت باشد که عاشقم بمانی
و

تو تمام منی

گاهی که حوصله هیچکس را ندارم و از آدمها فراری ام فقط در کنار تو آرام میشوم
و ای سرپناه من ، باش در کنارم و خستگی ها را از تنم رها کن ، مرا از زندان زندگی آزاد کن
تا فرصت گفتن دوستت دارم است ، همین لحظه میگویم دوستت دارم بهترینم
تا تو هستی ، حالم چقدر خوب است و چه عاشقانه است خلوت تنهای من و تو
زمانی به دنبال نیمه گمشده ام میگشتم و اینک که تو در کنارمی میبینم که تو تمام منی....
به دنبال معنای "زیبایی " میگشتم ، لحظه ای چشمم افتاد به چشمانت و معنی اش را فهمیدم
و آنگاه که میگویی دوستم داری ، راهی نمیماند برایم جز بوسیدن لبهایت
هر روز به این امیدم که فردایی هست ، و آن فردا در کنار تو آغاز میشود عزیزم...


بی اندازه دوستت دارم

نیمی از عمرم گذشت ، اما نگذشت لحظه های زیبای با تو بودن
دلم را تازه کرد عشق تو ، گذر عمر را فراموش کرده ام در کنار تو
کنج آغوش تو و حسی که نه تو بیرون می آیی از آن ،نه من!
نمیدانم چقدر دوستت دارم ، تنها میدانم بی تو بودن محال است
نمیدانم چقدر دوستم داری ، وجودت در کنارم حال و هوای دوست داشتن دارد
نه دوستت دارم به اندازه همه دنیا ، نه به اندازه نفسهایم...
تو را دوست دارم بی اندازه ، بی نهایت ....
سرت رو بذار روی قلبم ، گوش کن صدای تپشهای قلبم رو ...
خوب گوش کن ، و بدون بی تو دیگه نمیتپه این قلب ، نه برای کسی نه برای نفسی!