عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

سردرگم

کمی درک داشته باش ، تو با یک دلشکسته روبرو شده ای
هنوز بر روی قلبم پر از زخم است ، هنوز غم سنگینی در دلم نشسته است
تو آمده ای که آرامم کنی یا با حرفهایت دردی به دردهایم اضافه کنی؟
متاسفم از سردی دلم ، از بی احساس بودن چشمهایم....
هنوز نتوانسته ام با عشق کنار بیایم ، میترسم باز هم تنها نام عشق در این میان باشد نه احساسش!
نه میگویم دوستت دارم، نه میگویم همیشه با تو میمانم، من هنوز با خودم هم کنار نیامده ام!
هنوز نمیدانم کجای کارم ، یک عالمه سوالهای بی جواب در دلم دارم..
گاهی قطره های اشک حلقه میزند در چشمهایم ،
گاهی گوشه گیر میشوم در کنج اتاقم ، اینها را بگذار به حساب تلخی گذشته هایم...

عاشق خسته

تو دلت بگیرد ، دلم از غصه میمیرد
اشکی از چشمانت بریزد ، دلم مثل تو میگیرد...
گاهی که میبینم در گوشه ای نشسته ای ، میفهمم که باز هم از زندگی خسته ای
گاهی فکر میکنم میتوانم با عشقم آرامت کنم ،
 یا با "دوستت دارم "شادت کنم اما تو دلت در هوای دیگریست ، فکرت جای دیگریست....
من با احساسم به تو رسیدم ، با دلم عاشقت شدم و تا نفس دارم میمانم
پس بیا درگیر شو با احساسم، تا من هم با دلم کنار بیایم و درکت کنم
یادم نمی آید تا به امروز عهدی را شکسته باشم ، یا قانون عشق را زیرپا گذاشته باشم!
نیمی از زندگی گذشت ، هنوز هم زنده ام ، به عشق تو ...
تا تو هستی ، نفسهایم تمام نمیشوند .... گوش کن هنوز قلبم میتپد ، وای از آن روزی که بی تو باشم...

قلبم را حس کن

در میان اینهمه عشقهای پوچ صادقانه عاشقت هستم
در میان اینهمه بی وفایی ، تا ابد وفادارت هستم
مرا درک کن ، قلبم را حس کن ، بفهم که چقدر برایم عزیزی
از این دنیا هیچ ندارم ، جز تو ، من دلخوشم به عشق تو
گاهی دستهایم رو به آسمان ، همیشه بودنت را میخواهم از خدای مهربان
همیشه میبندم چشمهایم را بر روی همه تا حتی در لحظه نبودنت
هم تصویر تو را در خیالم ببینم و باز ببینمت و حتی در رویایم بگویم دوستت دارم عزیزم
بیا تا زنده ام، مرا دریغ نکن از عطر نفسهایت
که بی تو من هیچم ، پوچم ، خالی از عشق و احساس ....


طلوع کن

دوستان قدیمی و همراهان جدید دفتر عشق .

لطفا برای ارتباط و دنبال کردن  دکلمه هام به صفحه اینستاگرام   یا کانال تلگرام دفتر عشق Mehdi_loghmani@مراجعه کنید


عشق با تو جاودانه میماند ، طلوع کن بر قلبم ، طلوع کن ای خورشید همیشه تابانم

عشق با تو همیشگیست ، ای تو که مثل آبی زلال جاری هستی بر وجودم
عشق صدای مهربان توست ، صدای تپشهای قلب توست
عشق وجود گرم تو است که همیشه مرا عاشقتر میکند....
عشق موهای تو است که وقتی نوازشت میکنم ، خود عشق را لمس میکنم
عشق من و توییم ، با هم ، به دور از همه ، به دور از هیاهوی این دنیا
یک جای آرام ، خلوت و دنج ، که تنها صدای نفسهای هم را بشنویم و به عشق همین لحظات زنده بمانیم....

بی وفای ناشناس

بعد از رفتنت دیگر فکر آن نیستم که با خاطراتت چه کنم،
یا چگونه با دلتنگی ات کنار بیایم
بعد از رفتنت ، دیگر تو را نمیشناسم و
به یاد نخواهم آورد که روزی تو با من بوده ای...
کجای کاری عزیزم ، اگر رسم تو بی وفاییست ، جای تو دیگر در دلم نیست....
بعد از رفتنت به همه آن چیزی که میخواهم میرسم ،
به آرامش ، نفسی از ته دل و لبخندی به زندگی
برای من تمام میشوی ، قصه ما هم نیمه تمام میماند ،
خاک میخورد ، میپوسد و میماند تکه ای از آن احساس که همیشه در دلم خواهد ماند ،
گرچه برای دلم ناشناسی دیگر ، اما  شاید به خودم بگویم که روزی  یکی را دوست داشتم....