عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

هوای خوبیست

هیچکس جز خدا در بینمان نیست
من و تو هستیم و یک احساس بی انتها
چه هوای خوبیست اینجا در آغوشت
به دور از هوای مسموم بیرون، جدا از آدمکهای خوش خیال
صدای نفسهایت را میشنوم ، میفهمم چه میگذرد در دلت...
خیلی خوب است که اینجا تنهاییم ، این من و توییم که بی گناهیم....
بیا دور شویم از اینجا، خیلی دور.... برسیم به یک نقطه ی کور ...
نزدیک شویم به هم ، تا یکی شویم، تا ابد همیشگی شویم
روزهای بهتر ، نزدیک است ، لبخند همچنان بر لبانت باشد....

تو همان قلبمی

در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام
خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار
تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم ،
تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم
نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست ،
بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم....
نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ،
نمیگویم همیشه بمان ، تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی
، دنیا را زیر پا میگذارم ، نمیگویم تنها تو در قلبمی،
نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی...
قلبی که تنها تپشهایش برای تو است ،
زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !

عاشق باران

میدانستم عاشق بارانی ،
آنقدر اشک ریختم تا خورشید بتابد بر روی سیل اشکهایم ،
 تا اشکهایم ابر شود و باران ببارد
این اشکهای من است که بر روی تو میبارد
آسمان با دیدن چشمهای من می نالد
عشق همین است و راه آن نفسگیر
باز هم میخواهم عشق را با تمام دردهایش،
دردهایی که درد نیست  چون دوایش تویی
خیالی نیست دلتنگی ها و بی قراری هایش، چون چاره اش تویی
عزیز من تویی، در راز و نیازهایم تنها تویی
با تو بودن یعنی همین ،
یعنی من عاشقم بیشتر از تمام عشقهای روی زمین

همه چیز عالیست

تو در کنامی ، اینجا در آغوشمی ، همه چیزخوب است
عشقمان پابرجاست ، آنکه هوای ما را دارد تنها خداست
لحظه هایمان شیرین است ، زندگی ما همیشه همین است
همه چیز عالیست ،آسمانمان به رنگ آبیست
هیچ چیز مانع عشقمان نمیشود ، هر کاری کنند قلبهایمان جدا نمیشود
خدا را شکر که تو را دارم ، این تنها امیدیست که در قلبم دارم
دوستت دارم ، دوستت دارم


دلم برایت تنگ شده

ثانیه ها میگذرند ، روزهای سرد ، مثل دستانم ، مثل آغوشم
دلم برایت تنگ شده عزیزم
هوای دلگیریست ، آسمان بی ستاره ، طلوع برایم با غروب فرقی ندارد
دلم برایت تنگ شده
بیقرارم ، دلم بهانه تو را میگیرد ، خودت هم خوب میدانی دلم بی تو میمیرد...
بوی عطر تنت ، بوسه روی گونه هایت ، گرفتن دستهایت
وای که چقدر دلتگتم عشقم
میخواهمت  ، همین لحظه ، همینجا ، نگذار شاد شود دل بعضی ها...
دلم برایت تنگ شده ، بیا در کنارم ، من آن آغوش گرمت را میخواهم