-
حساب عشق
پنجشنبه 21 فروردین 1399 18:17
خیال تو ، مرا بیخیال دنیا کرد تو از آن چیزی که فکر میکنم ، به من نزدیکتری تو همان قلبمی ، که میتپی ، و پر از درد میکنی وجودم را و خودت هم درمانم میکنی تو چشمان منی ، گاهی میباری و گاهی از خواب بیدارم میکنی خیال تو ، مرا بی قرار دیدن طلوع و آمدن غروب میکند دلم نه یک لحظه ، نه چند روز ، دلم یک عمر تو را میخواهد حساب...
-
نوروز ۹۹
پنجشنبه 29 اسفند 1398 20:21
سالی که گذشت ، بیهوده گذشت دریغ از یک حادثه شیرین ، فقط صدای آواز پرنده غمگین چشمها را میبندیم ، بیا حس کنیم خواب بوده ایم... دوباره آغاز میکنیم ، همه چیز را خاک میکنیم حتی آنهایی که در گذشته های ما بیهوده آمدند ورفتند شمع را روشن کن، چه عطری دارد گلهای مریم .... بیا تا پایان این سال بیهوده را جشن بگیریم.... یک عکس...
-
وقتی در کنارمی
یکشنبه 25 اسفند 1398 11:57
وقتی در کنارمی، یادم میرود ، که خسته ام ، غمگینم و تنها یادم میرود که روزی دلم شکست ، اشک در چشمانم حلقه بست وقتی در کنارمی یادم میرود ،شبی آسمانم بی ستاره بود ، یا یک بی وفا روزی در قصه زندگی ام بود تو مثل قایقی در دریای بی انتهای زندگی ام که مرا همراهی میکنی نه مثل آن قایق شکسته در برکه تنهایی ها ، نه مثل آن فانوس...
-
غرق در ارامش
جمعه 16 اسفند 1398 12:08
بیا تا برویم به سوی دریا ، رها از غمها ، چقدر زندگی زیباست ببار ای باران مهربان ، ببار تا ارام بماند دلهایمان بیا تا برویم در دل دشت ها ، جایی که هیچکس نباشد جز خدا نسیمی میوزد ، پرنده ها میرقصند در دل اسمان خدا را سپاس میگوییم ،که دارد هوای دلهایمان غرق میشویم در دل چمنها ، خیره میشویم به تن سبز درختها چشمهایمان را...
-
تو همان عشق
سهشنبه 1 بهمن 1398 20:02
از همه دست کشیدم تا تو تنها باشی در قلبم چشم برروی همه بستم تا تو باشی همه کسم تو آغاز فصل عشقی ، آغاز نفسهایم تو همانی که درمان کردی زخمهای کهنه ام را تو همانی که زیرو رو کردی تمام وجودم را تو در کویر دلم باریدی و در غروب تنهایی هایم طلوع کردی تو تمام آنچه که نیاز داشتم را به من هدیه کردی نیاز من فقط تو بودی ، تا دور...
-
سرزمین سیاه
شنبه 21 دی 1398 18:13
اینجا سرزمین ماست ،تکه کلاممان شده است ، تسلیت تسلیت ، چه ساده میگذریم از آن مترسک بی شخصیتحاکمان غرق هستند در گناه و معصیتخیلی خسته ایم ، از روزهایی که گذشت ، چه قلبهایی که شکست ، یک سو آدمهایی که پرواز میکنند به آن سوی دنیا ، یک سو میخندند از آنها ،آدمهای روسیاهاین سو، عروسکی از دنیا رفته، بدجور اشک در چشمانش حلقه...
-
مرا دیوانه میکنی
جمعه 13 دی 1398 11:15
حالم را خوب میکنی ، تو تمام خستگی ها را از تنم دور میکنیوقتی در آغوشمی رهایم نمیکنی ، تو زندگی ام را از این رو به آن رو میکنیمن اگر در دل کویرم ، تو مرا دریایی میکنیتو که میدانی عاشق بارانم ، همیشه با آمدنت روزهایم را بارانی میکنیاگر بخواهم یک خط از عشق بنویسم ، تو عشق را یک کتاب رویایی میکنیگاهی اگر گوشه ای از زندگی...
-
آخرین سرپناه
سهشنبه 3 دی 1398 19:39
تیکه گاهم باش ، تمام نگاهم رو به سوی انتهای دل توست نمیخواهم اسیر تنهایی شوم ، نمیخواهم گرفتار یک عشق توخالی شوم سرپناهم باش در زیر رگبار بی محبتی ها ، گاهی وقتها دلم میگیرد ، بهانه ای برای آرامشم باش گاهی خسته و دلتنگ میشوم ، تو بیا و همدمم باش در آسمان دلم تاریکیست ، ماه من ،چشمانت را باز کن بیا و طلوع شبهایم باش......
-
پاییز رفت
پنجشنبه 28 آذر 1398 18:53
پاییز رفت و خاطراتش به جا ماند ، آن برگ های زرد و وفای شبها ، نم نم باران و غروب عاشقاننفسهای آخر پاییز که میرسد ، دلتنگی باز می آید ، دوباره دلم هوای قدم زدن ها میکند و خاطرات به سراغم می آیدچه بی صدا می آید و غوغا میکند و تنها میرود، بعد از آن نوای تلخ زمستان در پشت پنجره دلها صدا میزندبرای من که غرق در پاییزم ،...
-
مهره سوخته
سهشنبه 21 آبان 1398 19:28
بعضی وقتها فقط باید سکوت کرد، آرام در خود شکست و مثل خورشید در پشت یک عالمه حرفهای نگفته غروب کرد خسته ، دلشکسته ، میروم شاید راهی باشد برای آرامش، برای رهایی از غصه ها بعضی وقتها باید دیوانه شد ، تا همه چیز در عالم جنون دیده شود تا راحت بتوان از آن گذشت میگذرم ، میروم ، شاید یک روز لحظه ای پشت سرم را همنگاه کنم، تا...
-
تنها مانده ام
شنبه 11 آبان 1398 18:43
تنها مانده ام با دلتنگی ، حالا میفهمم نبودنت چقدر برایم سخت است حالا میفهمم تو کجایی و من کجا، با همه بهانه هایت میسازم ، تو فقط بیا بیا که مثل دیوانه ها افتاده ام در کنج این اتاق سرد و دلگیر بیا که نمیدانم چگونه باید سر کنم با این لحظه های نفسگیر انگار که این دنیا بی تو ، بی اعتبار است ، حتی تنهایی هم نسبت به درد...
-
تنها زیرباران
جمعه 3 آبان 1398 11:47
هوای بارانی است ، جای تو در کنارم خالیست من ، تنها میروم در دل پاییز ، آن برگ خشکیده هم از عبورم در کنارش شاکیست تو کجایی نمیدانم ، من هنوز هم زمزمه تنهایی را زیرلب نمیخوانم... به امید آمدنت همنوا با بارانم ، به عشق بودنت عاشق خزانم میدانم باز هم میبینمت، تو خودت میدانی چقدر میخواهمت من به عشق تو حتی بی چتر زیر این...
-
تنها دلیل بودنم
دوشنبه 22 مهر 1398 19:48
بیا در آغوشم عزیزم ، میدانم که آرامش میخواهی بیا که من هم تشنه بوسیدنت هستم، میدانم که لبهایم را میخواهی بیا و رها کن هر چه خستگیست از وجودت ، بیا که من هستم، همان سنگ صبورت از لحظه ای زندگی برایم زیبا شد که تو شدی همه ی زندگی ام اینجا من ، اگر هستم ، برای تو هستم ، اگر زنده ام، به عشق تو نفس میکشم هر لحظه و هر روز...
-
حبس در سایه
یکشنبه 7 مهر 1398 19:43
گفت به دنبالم بیا ، هر جا میروم مثل سایه با من بیا به دنبالش رفتم و گذشتیم از دریا و کویر ، من از خاطر بردم آن دل پیر گفتم هر جا بروی ، می آیم، با تو و همه چیزت میسازم... با تو سبز شدم ، جان گرفتم و در دلت حبس شدم مدتی گذشت.... آتشم زدی و خاکستر شدم ، من سوخته در دلت محکوم به انفرادی شدم یک فصل دیگر گذشت ... نه! این...
-
طلوع عشق
چهارشنبه 27 شهریور 1398 19:58
همیشه باش که بودنت عالمی دارد برایم همیشه داشته باش هوایم ، که بی تو نفس در سینه ندارم گاهی وقتها که خسته ام از زندگی ، مرا رها میکنی از آن حس بی کسی تو که باشی دیگر دلم نمیگیرد، آرزوها در دلم نمیمیرد، دیگر غمی جز غم دلتنگی ات در دلم نمینشیند ای تو که مرا عاشق خودت کردی ، اینگونه که مرا درگیر خودت کردی اسیرم کن ، مرا...
-
به انتظار پاییز
سهشنبه 5 شهریور 1398 21:00
بیهوده میگذرد این روزها،میسوزد در دل آتش چمن ها رحمی ندارد خورشید ، کاش شرم میکرد و دیگر نمی تابید تنها آن تکه ابری که در آسمان است میفهمد دلتنگم دلتنگ پاییز و حال و هوایش ، دلتنگ آن کوچه باغ و نم نم بارانش مینگرم به درختی خسته ، به یک شاخه شکسته، میفهمم چه غمی درونش نشسته از آدمها که بگذرم ، دل خوشی ندارم به این...
-
روح عشق
چهارشنبه 30 مرداد 1398 20:07
وقتی میدانم تمام زندگی ام تویی ، آن لحظه لذت میبرم از اینکه تمام زندگی را در آغوش گرفته ام آنگاه دلم میخواهد یک دل سیر زندگی کنم وقتی میدانم بی تو نمیتوانم ، میدانم که میتوانم همیشه در کنارت باشم من از جنس توام ، تو از روح عشق، که در من دمیده شده ای و با من یکی شدی دوستت دارم ، تویی که مثل هیچکس نیستی ، تویی که فقط...
-
آینه شکسته
چهارشنبه 23 مرداد 1398 19:52
هم تو را گم کرده بودم ، هم خودم را... او که مرا به سوی خود کشاند ، با خود نبرد این دل بی پناهم را این آینه تنها ،چهره درهم شکسته مرا نشان میدهد، نه آن دل شکسته را این اتاق تاریک فقط تنهایی مرا نشان میدهد ، نه بی پناهی ام را تا میخواهم فراموشت کنم ، یادم میرود که باید فراموشت کنم تا میخواهم دوباره اشتباه کنم ، یادم می...
-
راز قلبم
شنبه 19 مرداد 1398 19:42
بعضی وقتها دلم میخواد فقط نگاهت کنم، در سکوت عاشقی با فریاد درونم صدایت کنم بعضی وقتها دلم میخواهد دستانت را بفشارم ، تو را به درون قلبم بکشانم... ببین اینجا قلب من است جایی که بارها شکسته شد و باز هم تپید دست از بازی عشق نکشید جایی که بارها زخمی شد ولی باز هم طعم خنجر بی وفایی را چشید جایی که باز هم عاشق شد و به...
-
لالایی عشق
چهارشنبه 9 مرداد 1398 19:35
مگه زیباتر از این میشه ، که چشمامو باز کنم و تو رو در آغوشم ببینم مگه شیرین ترین از این میشه ، که با یه بوسه از لبات بیدار شم و چه حس قشنگیه که توی آغوشت باز خوابم ببره با صدای تپشهای قلبت ، با صدای لالایی عشق، با اون حس آرامش، خوابم ببره با نوازشهات ، با لطافت دستات، با نرمی موهات به اوج عاشقی برسم مگه هست زیباتر از...
-
قصه رهایی
جمعه 4 مرداد 1398 11:57
همیشه مرا وقتی میدید،آنقدر نگاهم میکرد که خسته نمیشد همیشه وقتی دستانم را میگرفت ، رها نمیکرد، مرا از خودش جدا نمیکرد همیشه با من بود یا به یادم ، حتی در خواب هم می آمد به خوابم شب تمام شد و بیدار شدم ، انگار که از عشقش بیمار شدم... نمیدانم خواب بودم یا بیدار ، بعضی وقتها حتی یادش نمی آمد لحظه دیدار... نمیدانم در یادش...
-
هر بار دوستت دارم
دوشنبه 24 تیر 1398 20:03
هر بار بیشتر از این بار که در کنارمی دوستت دارم اینبار بیشتر از آن بار که تو را دیدم عاشقت هستم و هر لحظه تکرار آن احساس نیست ، رفتن به اوج و غرق شدن در عالم عشق است آنچه مرا مست میکند ، رنگ چشمان تو است ، این جام شراب در میان ما بهانه است.... تا بروم در حال مستی ، تا بگویم تویی تمام هستی... دوباره در این حال با بوسه...
-
برگ سوم دفتر عشق
یکشنبه 2 تیر 1398 19:45
آخرین بوسه عشق تکه تکه خاطرات با هم بودن ، نقش سرد چهره ام ،و حسرتی در اوج بی هم بودن گاهی بی اختیار می آید و بی صدا میریزد بی آنکه کسی فهمیده باشد اشکهایم را میگویم... بوی عطر بی محبتی ها ، حال گرفته دلم ، بی خیال مهم نیست گلم در نبودنت هم بودنت را میبینم ، در این شب سرد ، سراغت را از روشنی ها میگیرم بهانه میگیرد ،...
-
برگی دیگر از دفتر عشق
چهارشنبه 22 خرداد 1398 19:18
دفترم لبریز شده از احساسات روز و شب شکر میکنم او را که تو را به من داد عطر شعری که به عشقت نوشته ام فضای اتاقم را پیچیده فکر کنم آسمان دیشب آخرین حرفم به تو ،را شنیده که اینگونه ستاره باران کرده احساسات مرا ، فدای آن کسی شوم که به این حال و روز انداخته مرا فدای تو ، عزیزم نگفتی من بیشتر دوستت دارم یا تو؟ گفتی تو مرا...
-
برگی ازدفتر عشق
جمعه 10 خرداد 1398 14:04
آغاز بی پایان عشق آغازی دوباره آغازی بی پایان دوستت دارم ... چند نقطه بی انتهاست این دوست داشتن بی پایان است این دلبستن ، محال است دلکندن خیال است دل بریدن چون این آغاز، بی پایان است ، جدایی ؟ نه عزیزم یک خواب و خیال است! در خواب هم میبینم رویاهای عاشقانه ی با تو بودن را شیرین است این خواب عاشقی ، چه برسد به لحظه های...
-
خدای یکتا
سهشنبه 7 خرداد 1398 19:53
همین که صدایم را میشنوی برایم کافیست هیچکس به اندازه تو به یاد من نیست هیچکس مثل تو مرا نمیبیند ، یا صدای فریادم را نمیشنود من تو را میبینم ،همه جا ، صدایت را میشنوم اینجا ، هر لحظه میکنم دعا ، تا شیرین شود برایم همه لحظه ها همین که هوایم را داری ، انگار که دنیا را به من دادی تو همسفر این راه دشواری، بدون شک برایم بی...
-
بــــــــی همتا
جمعه 27 اردیبهشت 1398 13:51
شبیه آن پرنده که بالهایش را باز میکند در اوج آسمان ، لذت میبرم از با تو بودن مــــثال آن آهو که میدود در دشت و بیابان ، می آیم به سوی تو را در آغوش کشیدن شراب سرازیر میشود از جام و تو در جان منی، باورش سخت است اما تو خود منی... در وجود من هزاران تو زندگی میکنند، اما باز هم هیچکس مثل دلت نیست! مــــثل چشمهایت کسی...
-
دلم میخواهد....
جمعه 20 اردیبهشت 1398 13:51
بعضی وقتها فقط دلم میخواهد به چشمانت نگاه کنم در آغوشت بگیرم و همه غصه ها را فراموش کنم دلم میخواهد بیشتر از هر لحظه ای تو را حس کنم سرم را بر روی شانه هایت بگذارم و قلبم را آرام کنم بعضی وقتها دلم میخواهد ستاره باشم ، تا همه شب به من خیره شوی گاهی دوست دارم دریایی باشم تا غرق من شوی کاش میتوانستم خود عشق باشم تا فقط...
-
نزدیکتر از قلبم
پنجشنبه 12 اردیبهشت 1398 20:39
همه چیز را از من بگیر ، فقط مال من باش نزدیکتر باش ، حتی از روحم ، از جانم ، بیا وتو خود من باش در کنار تو بودن کافی نیست ، من میخواهم با تو یکی شوم هرگز لحظه ای از یادم نمیروی ، تو تمام نمیشوی، تو همیشه برایم شروع یک احساس دلنشینی، جز در قلب من جای دیگری نمینشینی دست من نیست ، دلم تو را میخواهد، این عشق تو است که...
-
فریاد بی صدا
چهارشنبه 4 اردیبهشت 1398 19:14
دلم فریاد میخواهد ، پشت همین پنجره ، مانده ام تنها با خیالم در حال رفتن مرا نمیدید، وقتی درد دل میکردم ، نمیشنید وقتی اشک میریختم چشمانش را میبست ، به پای دردهایم نمینشست دلم یک خیال راحت میخواهد، در کنج همین اتاق ، مانده ام در کنار همین چراغ وقتی سهم من از با تو بودن تنهاییست ، پس چه سود دارد اشک ریختن برایت؟ تو...