عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

در خلوت چشمهایم

سرد و دلگیر ، نمیگذرد این لحظه های نفسگیر
گرفته دلم و بی حوصله ، دلگیر از این زمانه
من هستم و تنهایی ،ای سکوت چقدر تو برایم آشنایی
میخواهم در حال خودم باشم ، خودم خواستم دور از همه آدمها باشم
تا شاید در این خلوت به آرامش برسم ، به خودم بیایم و به خدا برسم
میدانم به یاری چشمهایم آرامش را در آغوش خواهم گرفت
پس ببار ای چشمهای خسته ام ، ببار تا آرام شود دلم....
چند لحظه بعد ، سکوت هم از کنارم رفت ، تنها صدا ، صدای اشکهایم بود...

ترانه عاشقی

دوست داشتنت بهترین حس دنیاست
در کنار تو بودن شیرین ترین لحظه دنیاست
و همین برای عاشقی کافیست تو کنارم باشی و من نگاهت کنم
تو لبخند بزنی و من نوازشت کنم
هوایم را که داشته باشی ، به عشق نفسهایت ، نفس میکشم
و چه زیباست انتهای نگاهت ، چه شیرین است طعم لبهایت
مرا با خود ببر آنجا که دنیای تمام نشدنی ماست
جایی که غیر از من و تو ، فقط خداست
در سکوت عاشقانه ما ، این صدای تپش های قلبهای ماست
 که زیباترین ترانه زندگی را در گوشمان زمزمه میکند
 

بیا که بی تابم

دلم تنگ است ، سخت میگذرد این لحظه های تنهایی
بیا روشن کن شبهای تیره و تارم را ، بیا امیدوار کن این دل زخمی ام را
بیا بنگر ، ببین که بی تابم ، ببین که از دوری ات سخت بیزارم
بیا ای همسفر با من ، بیا که در به در کوچه و خیابانم
دلم تنگ است ، آرامم کن ، بیا و مرا درگیر با آغوشت کن
میترسم از کابوس نبودنت ، از قصه تنهایی و لحظه رفتنت
بیا که به یادت هر شب خیره به آسمانم ،
وقتی نیستی, همدرد با تاریکی و سکوت تلخ این اتاقم
بیا که خیلی بی تابم ، بیا ای عزیزتر از جانم....