عاشقتم
تو شکوفه ای در کویر دلم هستی
تنها یار و همدم زندگی ام هستی
چه بخواهی ، چه نخواهی تا ابد در قلب من هستی
دوستت دارم ، به خدا تنها تو را دارم ،
عاشق توام ، دیوانه آن نگاه پر مهر توام
تو برایم بهترین هستی ،
دنیا را نمیخواهم ،
تو زندگی من هستی
بیا در آغوشم ، بگذار تو را ببوسم ،
میخواهم در گرمی آغوشت بسوزم.
به من نگاه کن ، بگذار تا میتوانم تو را ببینم ،
آنقدر ببینم تا از شوق دیدنت بمیرم.
بگذار دستانت را بگیرم ، تا آرام بگیرم
از اینکه تو عشقمی و من عاشقترینم.
تو مال منی عزیزم ، این رویا نیست ای بهترینم ،
این را به خاطر بسپار که تا ابد در قلب منی نازنینم
این فریادیست از سوی قلب من،
دوستت دارم عشق من ،
این احساسیت از سوی قلب من ،
همیشه بدان که تا ابد نه من بی تو هستم نه تو بی من!
ستاره ای هستی همیشه درخشان ،
جایگاه تو بالاتر از آسمان ،
قسم به عشق پاکمان ،
عاشقت میمانم تا پای جان.
در دام قلبت
قلب من در قلب تو
قلب تو در قلب من
عشق آمد و ابراز احساسات به هم
تو تک ستاره ای شدی در آسمانم
من عزیزی شدم در قلب مهربانت
تو قطره بارانی شدی در کویر دلم
من مرحمی شدم برای قلبت
من شدم دنیای تو
تو شدی فردای من
من شدم همسفرت
تو شدی همنفسم
من شدم دریای تو
تو شدی رویای من
من و تو با هم ، همه جا در کنار هم ،
من در آغوش تو ، تو همبستر من
لبهایم روی لبهای تو ،
دستت درون موهای من
و این هم گذشت
قلب من جدا از قلب تو
قلب تو جدا از قلب من
نسیمی آرام وزید و عشقمان از هم پاشید
دیگر ستاره ای نبود در شبهایم
دیگر عزیزی نبود در قلب پر از گناهت
دیگر نه قطره بارانی بود در کویر دلت
و نه مرحمی بود برای خوش گذرانی هایت!
من شدم بازیچه دستت ، تو شدی مجرم قلبم
من و تو بی هم ، من در اینجا هستم تنها و پر از غم
حالا تو کجایی ، در آغوش یکی ساده تر از من...
تکرار خاطره ها
این خاطره هاست که زنده می ماند ،
این نفسهای تو است که به من زندگی میبخشد!
با خاطره های تو زنده هستم ، به عشق تو خاطره ها را میخوانم...
نگذار که این خاطره ها بسوزد ،
من اینجا به عشق تو زنده هستم نگذار دلم بمیرد...
اگر خاطره نبود ،گذشته ها از یاد رفته بود ،
من فراموش شده بودم و تو دلت تنها نبود!
من که احساس تنهایی نمیکنم ، خاطرات با تو بودن
در دلم غوغا میکند من که احساس بی کسی نمیکنم!
اگر در کنارم نیستی با یاد تو زنده ام ،
اگر دستانت در دستانم نیست
با خاطرات در کنار تو بودن و در کنار تو قدم زدن زنده ام!
با خود میگویم باز هم می آید روزی که دوباره خاطره های
در کنار هم بودن تکرار شود!
من به عشق تکرار خاطره های با تو بودن عاشق زندگی ام،
من عاشق این تکرارم !
این خاطره هاست که مرا لحظه به لحظه دلتنگت میکند ،
این خاطره هاست که اشک را از چشمانم سرازیر میکند!
این یاد تو است که مرا وادار با خواندن این خاطره ها میکند!
قلبم تکرار میکند گذشته های با تو بودن را ،
قلبم تکرار میکند کلام دوستت دارم را...
دوستت دارم ... دوستت دارم ... دوستت دارم ...
دفتر عشق ۵ ساله شد
احساساتم هدیه ایست ابدی به همه شما عاشقان
آنقدر زیبا بود که به دلم نشست ،
آنگاه که به دلم نشست ، هر چه احساس بود ،
واژه ای شد برای از عشق نوشتن!
واژه هایی که تک تک آنها دفتر دلم را پر کرد ،
و آن دفتر ، دفتری شد پر از حرفهای عاشقانه دلم ...دفتر عشق ....
واژه هایی که در دفتر عشق تک تک آنها حرف دل بودند ،
حرف دل من ، حرف تمام دل های عاشق!
از آن لحظه دفتر عشق خلوتگاه تمام عاشقان شد ،
دفتر عشق مرحم تمام دل های عاشق شد ،
دفتر عشق کلام اول و آخر همه عاشقان شد....
و اینک 5 سال است که حرفهای دل عاشقان را در
این دفتری که پر از مهر و محبت است مینویسم
و به احترام تمام عاشقان دفتر عشق ، پنجمین سالگرد پر از
عشق وب لاگ غوغای عشق در دفتر عشق را جشن میگیریم...
در پایان از زحمتهای دریا خانوم گل قدردانی میکنم چون خیلی خیلی به من
کمک میکنه.برای ایشون هم آرزوی بهترینها رو دارم چون دفتر عشق اگر هنوز
پربرجاست به خاطر زحمتهای دریا جان هست.
بیوگرافی کوتاه از خودم :
مهدی لقمانی
متولد ۱۳۶۳
دانشجوی مهندسی عمران
مدت وب لاگ نویسی حدودا ۷ سال
تو را میخواهم...
دکلمه متن ( کلیک کنید )
تو را میخواهم ، به تو نیاز دارم ، دیگر طاقت دوری ات را ندارم...
خسته شدم از صبر و انتظار ، من همانم ، یک عاشق بی قرار ...
تو را میخواهم و این را میدانم که بی تو یک لحظه نیز نمیتوانم زنده بمانم...
تا کی باید در حسرت نگاه به چشمانت بمانم ،
تا کی باید بنشینم در گوشه ای و بهانه ی تو را بگیرم....
این دنیا برای همه زیباست اما بی تو برای من بی معناست...
معنا کن برایم ای زیباترین واژه ی زندگی ام...
از شب نمی هراسم زیرا تو روشنایی شبهای منی !
از عشق نمی هراسم زیرا تو قشنگترین لحظه ی عاشقانه منی!
تو را میخواهم ، به تو نیاز دارم ،
هر جا که هستی آغوشت را برایم باز کن که دیگر طاقت ندارم...
خودت را به من نزدیک و نزدیکتر کن ،
تا حتی لحظه ای عطر وجودت را حس کنم ،
تا لحظه ای به خودم بیایم و حضورت را در کنارم حس کنم...
تو را میخواهم ، به تو نیاز دارم ،
ای دنیا لحظه ای سکوت کن که من فریادی در سینه دارم.....
( دوستت دارم عشق من )
مینویسم...
مینویسم از یک عمر پر از عشق، عشقی که با تو پایانی ندارد
دلم برای دفترم تنگ شده ، دفتری که پر از خاطرات با تو بودن است
من هنوز هستم و خواهم ماند ،
من هنوز به پای تو نشسته ام و هنوز هم قلبی بااحساس در سینه دارم
چه باشم چه نباشم عاشقت می مانم ،
مهم این است که هستم و در غربت فاصله ها نشسته ام
نشسته ام به انتظار طلوع پایان فاصله ها
تو دلت میگیرد و من نیستم ، من دلم میگیرد و تو نیستی
من تحمل میکنم، تو اشک میریزی ، من به انتظارت میمانم، تو بهانه مرا میگیری
همین است عشق بی پایان ما ، همین است داستان زندگی ما
من درد دلم را مینویسم ، چه کسی بخواند ، چه نخواند
من به عشق تو مینویسم ، چه بخوانی چه نخوانی
مهم این است که قلبم دائم در حال تکرار آنهاست...