عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

ترک عادت

وقتی مرا میدید ، فقط نگاهم میکرد، چیزی نمیگفت و حتی صدایم نمیکرد

تو آمده بودی برای جبران تمام گذشته هایم

تو آمده بودی برای همان تفاوتی که با دیگران داشتی

تنها فرقت با بقیه نگاهت بود، من از دلت خبر نداشتم

میگویند از چشمان یک نفر میشود عشق راخواند، 

من فقط از آشوب درونم با خبر بودم

از چشمهایی که دیگر حتی یک قطره اشک هم نداشت

من تنها حسی که داشتم ، حس عطر گل خشکیده ای بود 

که هنوز در گلدان کنار پنجره بود

من که حسی ندارم دیگر ،

تو فقط نگاهم کن ،دلم در حال ترک عادت است


نقطه عشق

در صدایت آرامش ، پس برایم لالایی بخوان

در چشمانت عشق ،  پس نگاهم کن 

در آغوشت حس خوب زندگی، بگذار همیشه درگیر آغوشت باشم

آنگونه که دلم‌میخواهد ، میخواهمت و آنگونه که دوست داری، دوستت دارم

عطر تنت دیوانه کرده‌مرا ، بیا در‌همین سکوت عاشقانه بمانیم ، میخواهم فقط بشنوم صدای نفسهایت را....

همیشه قرارمان یا آغوش تو است ، یا آغوش من، بی قرارم نکن که طاقت نمی آورد لحظه ای دل من....

ای گل‌زیبایم ، وقتی میبینمت بیشتر میخواهمت ، آن عطرت ، گلبرگهای تنت ، همیشه در کنار‌پنجره ای و‌ حتی خورشید هم در حسرت داشتنت....

همیشه حرفم یکیست ، در یک جمله که آخرش فقط نقطه ایست!

‌نقطه ای که شبیه قلب من است ، نیازی به توضیح نیست وقتی که آخرخط عشق ، عمرمن است⁦♥️⁩