عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

وقتی تو را دارم

وقتی تو رو دارم


نویسنده و گوینده : مهدی لقمانی


انگار همه چیو دارم ، وقتی تو رو دارم

وقتی هستی ، همه چی قشنگه ، حتی تاریکی 

هوا رو میخوام چکار ، وقتی تو بهم نفس میدی

خورشید رو میخوام چکار ، وقتی با وجودت گرمم میکنی

اصلا دنیا رو میخوام چکار ، خیلی وقته که دنیام شدی رفت...

تو اومدی که من طعم خوشبختی رو بچشم ، اومدی که بفهمم هنوزم یکی هست که قلبش پر از مهر و وفاست

اومدی واسه جبران تمام اون تلخی های زندگیم

تو یه دونه ای ، این تویی که فقط قدرمو میدونی

هر کی هر چی میخواد بگه ،  اما من میگم تو مال منی

روز اولمون رو یادته؟  مثل همون روز میخوامت 

مثل اون روزی که دلم رفت ، نمیگم بیشتر از اون لحظه ، چون اون لحظه رو با هیچ چیز عوض نمیکنم.....

کرکس های سیر

کرکس های سیر


نویسنده و گوینده : مهدی لقمانی


از فردای نیامده میترسیم

تنها خواب باران را میبینم در این کویر

به ظاهر جوانیم اما از درون پیر پیر....

چه بر سر ما آورده اند آن کرکس های سیر

آرزوی دیدن ستاره را داریم ،آنگاه که اطرافمان پر از شمع رو به خاموشیست، دلم برای شادی ها تنگ شده ، که همه رو به فراموشیست

اینجا افتاده ام زخمی و پریشان ، ممکن است به من لبخند بزنی ای رهگذر با مرام؟

راستی باران کجا رفت ؟ خیلی وقت است صدایش را نشنیده ام ، خیلی وقت است  خنده  بر لب را در این شهر پر از غبار ندیده ام ....

یعنی آسمان هم فروخته شد ، یا هنوز جای شکرش باقیست؟ دریا را میدانم ، در نگاهش اشکیست که انگار دیگر مال این سرزمین نیست!

رحم کنید ای کرکسهای سیر ، هنوز نفس در سینه داریم ، هنوز نگاهمان به آسمان است ، گرچه بر روی خاکی افتاده ایم که حس میکنم دیگر مال ما نیست.....

درد من‌چیه

درد من چیه؟

نویسنده و گوینده : مهدی لقمانی

یکی بیاد بهم بگه ، درد من چیه؟
چرا اینقدر بی تابم، چرا غروب که میشه بی قرارم
یکی بیاد بهم بگه چرا دستام سرده ، چرا توی قلبم پر درده
یکی اومد گفت منم مثل توام ، همدرد با تو ، میگن اسم این درد عاشقیه ، ولی باور نکردم ، یه کم گذشت ، دیدم دلم بهونه میگیره ، اگر اون نباشه میمیره ، همینجور اشک از چشمام میریزه
فهمیدم راست میگفت ، چه درد بدیه ، چقدر سخته ، وای به اون روزی که مال تو نباشه ، در کنارت نباشه ، اون موقع فهمیدم همه دردا دوا دارن ، جز عاشقی ، که تنها داروش اونیه که حتما باید باشه ، تا آرومت کنه ، تا همه غمها رو از دلت دور کنه ....
اما نمیدونم ، چرا وقتی در کنارم بود، بازم دلم پر از غم بود؟
غم دلتنگیش ، غم اون روزهایی که نمیدیدمش......

نقطه آرامشم

خوش به حال قلبم که تو فقط درونش هستی

خوش به حالش که فقط تو عاشقش هستی

وقتی هستی ، از هیچی نمیترسم ، خیالم راحته از زندگی

به غمها لبخند میزنم ، هر جا برم ، تو رو هم با خودم میبرم

همین که از همه قشنگی های دنیا ، چشمات مال من شده ، یعنی من خوشبخت ترینم

من هستم در کنارت ، مال خود خودت، 

من هستم همون ، هم نفست

غرقت شدم ، محوت شدم و بدجور گرفتارت

منو میتونی پیدا کنی میان اون آغوش گرمت

بغلم کن ، میخام بگم نقطه آرامشم کجاست

اونجاییه که توی بغلت صدای نفساتو میشنوم...

جز تو

جز تو کسی نمیتونه ، قلبمو مال خودش کنه

کسی نمیتونه وقتی دلگیرم،  با حرفهاش ، نوازشاش ،  آرومم کنه

فقط تو میتونی،  تویی که راه دلمو خوب یاد گرفتی

وقتی بی دلیل تو را میخوام،  بدون که همیشه میخوامت

همیشه میخوام در کنارم باشی،  من که حتی وقتی در کنارمی هم بی قرارم و  بی تابم

بی تاب بوسیدنت،  غرق شدن توی چشات

جز تو کسی نمیتونه حالمو خوب کنه،  این عادت دلم نیس، تنها راهشه....