عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

وقتی تو را دارم

وقتی تو رو دارم


نویسنده و گوینده : مهدی لقمانی


انگار همه چیو دارم ، وقتی تو رو دارم

وقتی هستی ، همه چی قشنگه ، حتی تاریکی 

هوا رو میخوام چکار ، وقتی تو بهم نفس میدی

خورشید رو میخوام چکار ، وقتی با وجودت گرمم میکنی

اصلا دنیا رو میخوام چکار ، خیلی وقته که دنیام شدی رفت...

تو اومدی که من طعم خوشبختی رو بچشم ، اومدی که بفهمم هنوزم یکی هست که قلبش پر از مهر و وفاست

اومدی واسه جبران تمام اون تلخی های زندگیم

تو یه دونه ای ، این تویی که فقط قدرمو میدونی

هر کی هر چی میخواد بگه ،  اما من میگم تو مال منی

روز اولمون رو یادته؟  مثل همون روز میخوامت 

مثل اون روزی که دلم رفت ، نمیگم بیشتر از اون لحظه ، چون اون لحظه رو با هیچ چیز عوض نمیکنم.....

فریاد دلم



فریاد دلم


نیستی و دلتنگ تو هستم ، با اینکه همیشه به یادتم ، باز هم در این یاد در فکر تو هستم

نیستی و اشک است که حلقه زده در چشمانم

یک لحظه در فکر رفتم که کاش اینک بودی در کنارم

که آرامش بدهی به قلبم ، دلم گرفته همنفسم

تو خودت میدانی که وقتی نباشی در کنارم ، مثل حالا آشفته و پریشانم

در این هوایی که دلم گرفته ، کاش میشد در کنارم بودی و با حضورت آرامم میکردی

که چگونه معجزه میشود، با وجود تو چه غوغایی میشود در دلم

تا که میخواهم از این عالم دلتنگی رها شوم ، انگار که میخواهم از این دنیا جدا شوم

مگر آنکه یک آدم سر به هوا شوم ، تا در آن لحظه بی نفس ، بی هوا شوم

نیستی و نبودنت خنجر است که فرو میرود در قلب بی طاقتم

من شاهد اینم که دلم عذاب میکشد ، طعم تلخ نبودنت در کنارم را میچشد

این من و این دلتنگی ها ، دلم گرفته از بی محبتی های این زمانه

که چرا نباید در کنار عشقم باشم ، چرا نباید در آغوش همنفسم باشم

و من آرام مینویسم ،بی صدا اشک میریزم ، اما درون دلم فریاد است ! فریاد

فریادی که تنها قلب تو میشوند از اعماق احساساتمان

دردی که تنها قلب ما میکشد از فاصله بینمان

میترسم تا بخواهد شکسته شود فاصله بینمان

شیشه عمرمان نیز بشکند ،

و آخر سر میماند حسرت و به جا میماند همان صدای فریاد