عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

باید بروم

رهگذری بودی برای دلم ، روزهای باهم بودن کوتاه بود گلم
و حالا باید رفت ، گرچه رفتن در مرام ما نبود عزیزم
من از دلم چیزی به کسی نگفته ام ، تو هم از بی وفایی ات به کسی نگو
لحظه هایی بود که تو را کم داشتم ، امروز تو برایم خیلی زیادی...
راهی آمده ام که بی انتهاست ، تا نهایت غروب خورشید، اما دل به دریا میزنم و برمیگردم
پشت میکنم به خورشید ، به تمام آن خاطره هایی که مرا از خودم دور کردند....
راهی نمانده ، باید بروم و پشت سربگذارم غروب را...

ای ناتمام من

تو آرام باش ، من حالم خوب است
تو شاد باش ، لبخند بر روی لبانم است
تو خوشبخت باش ،کاری نداشته باش در قلبم چه میگذرد
تو سبز باش ، در اوج آسمانها باش ، من ریشه هایت را در دلم نگه میدارم
ای ناتمام من ، روزی من با تو تمام میشوم،پس دل به دنیا نمی بندم ،
دل به تو میبندم که همه وجودمی
تو آغاز و پایان منی، در کنارم باشی یا نباشی من دوستت دارم
دلم درگیر با دل تو نیست ، درگیر است با نفسهایت، تا هستی ، هستم به عشق نفسهایت

دنیای من

در دنیای من فقط جای تو است ،
کار من نیست دوست داشتنت ، حرف ، حرف دل است!
دنیای من ، مال تو است ، دلم درگیر با نفسهای تو است
همه لحظه هایم بوی عطر تو را میدهند،
 میدانی که در دنیایم فقط " تو " جا میشوی
میخواهمت ، حتی بیشتر از نفس کشیدن ،تویی تنها حس زیبای دنیای من...
و هیچ چیز در این دنیا برایم با ارزش نیست جز بودنت ،
همین که باشی دنیا زیبا میشود ، همه جا برایم با حضورت دلنشین میشود
در دنیای من هیچکس پیدا نمیشود جز تو ، و من هم در قلب توام ، در خیال تو
دنیایی که غرق در عشق بی انتهای تو است.

سالی تازه

و یک سال دیگر، به یاد پاییز ، بهاری دیگر
به عشق باران ، آفتابی دیگر
به شوق دیدن گل ها ، شکوفه ای دیگر
برای با هم بودن ، فراموشی گذشته ها
برای بودن ، ترک نبودن ها
برای محبت ، فرار ازکینه ها
و یک سال دیگر، به سوی روشنی ها
پایان سالی که گذشت و آغاز سالی تازه مبارک

با تو که باشم

به تو که فکر میکنم تا بی نهایت عشق میروم،
به خودم می آیم میبینم که درگیر با توام
به تو که نگاه میکنم ، میفهمم که جز توکسی را ندارم ،
که در این راه نفسگیر همسفرم باشد
دستهایت را میگیرم ، دلم میخواهد همانجا برایت بمیرم و باز بگیرم نبض عشق را
محبت که میکنی ، مرا بیشتر دیوانه خودت میکنی ،و من عاشق همینم
عاشق خنده هایت ، قدم زدن در کنارت ، نگاه به چشمهایت ، بوسه بر لبانت
با تو که باشم ، هر جا که باشم ، در کنارت خوشحال و دور از تو ، به یادتوام