عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

قول میدهم

 و گاه این نفس زدنها بیهوده است

وقتی  نگاهت به سوی دریاست ، در این کویر منتظرت ماندن بی فایده است

وقتی  دلت با من نیست،  چه فرق دارد که من چه حالی باشم

بد بودم و توبه کردم ، تو خوب بودی و رفتی  

ای دل خوش خیال دقیقا بگو منتظر چه کسی نشستی؟

بهار آمد تا شاخه خشکیده دوباره سبز شود اما تو آن گلدان را شکستی

باران بارید و تمام غمها را از گذشته هایم شست 

چه روزهایی با تو بی چتر زیر باران بودم

چه شبهایی بود که با صدای باران در آغوشت خوابیده بودم

تو رفتی و باران رفت و من ماندم و یک غم سنگین در دلم

اینبار دیگر قول میدهم فراموشت کنم گلم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد