ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دستم را که میگیری ، نبض عشق بیشتر میزند
با یک بوسه از سوی تو ، عشق را میبینم که چه مهربان لبخند میزند
نگاهم که میکنی ، فقط چشمانت را میبینم که غمها را از من دور میکند
و به آغوشت که می آیم ، چیزی نمیخواهم ، فقط میخواهم همیشه در آنجا باشم
میخواهم همانجا بمیرم ،تا آرام باشم و بدانم در آغوش تو مرده ام
آغاز عشق یک نگاه نبود، احساسی بود که بی شک میدانستم جاودانه میماند
هم خودت ، هم خودم ، ما هر دو میدانیم کجای کاریم ،
ما در نقطه ای از زندگی هستیم که ، زندگی هم خودش میداند
حتی از عشق هم مردن هم پایان راه ما نیست...
خیالت راحت ، من برای توام ، تو برای قلبم
ای بی همتا، تو همیشه میمانی برایم
تو می تابی که میشکفم ، میدرخشی که آرامم
من بدون عشقت ، هیچکس نیستم
من بی تو ، یک مترسک تنها در کویری هستم
که حتی پرنده ای هم در آنجا پرواز نمیکند