عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

مهره سوخته

بعضی وقتها فقط باید سکوت کرد،

آرام در خود شکست و مثل خورشید در پشت یک عالمه حرفهای نگفته غروب کرد

خسته ، دلشکسته ، میروم شاید راهی باشد برای آرامش، برای رهایی از غصه ها

بعضی وقتها باید دیوانه شد ، تا همه چیز در عالم جنون دیده شود تا راحت بتوان از آن گذشت

میگذرم ، میروم ، شاید یک روز لحظه ای پشت سرم را هم‌نگاه کنم، تا لبخندی بر لبانم بنشیند

بعضی وقتها باید بیرون انداخت آدمکهای اضافی 

را از صفحه زندگی، شاید همان ها مهره های سوخته اند ، که دل ها را هم میسوزانند

نمیخواهم همراه شوم با کسی در ادامه راه، میخواهم آخرین آدمک ،در صفحه سیاه زندگی باشم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد