عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

حبس در سایه

گفت به دنبالم بیا ، هر جا میروم مثل سایه با من بیا
به دنبالش رفتم و گذشتیم از دریا و کویر ، من از خاطر بردم آن دل پیر
گفتم هر جا بروی ، می آیم، با تو و همه چیزت میسازم...
با تو سبز شدم ، جان گرفتم و در دلت حبس شدم
مدتی گذشت....
آتشم زدی و خاکستر شدم ، من سوخته در دلت محکوم به انفرادی شدم
یک فصل دیگر گذشت ...
 نه! این قرارمان نبود
مرا تنها، از انفرادی دلت تبعید کردی به همان کویری که روزی با هم از آن گذشتیم....
گفتی مثل سایه به دنبالم بیا ، یادت هست؟ حالا سایه ام نیز مثل خودم شکسته است!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد