عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

جملات کوتاه عاشقانه۱۴

 

سری چهاردهم جملات کوتاه عاشقانه با متنهای مهدی لقمانی 

 

برای خواندن جملات به ادامـــه مطلــب بروید.   

هیچکس نمیتواند جای خالی تو را در قلبم پر کند، زیرا هنوز هم آتش عشقت
در قلبم شعله ور است ، هیچکس نمیتواند آن را خاموش کند
بیا و هیزم عشق و محبت را بر روی این آتش بریز 
تا بیشتر از همیشه شعله ور شود

 

 


این قلب عاشقم با اینکه آن را به بازی گرفتی اما هنوز هم بازیچه تو است
بیا و دوباره با آن بازی کن ، من این بازی را دوست دارم زیرا تو همبازی منی

 

 

 

دلم برای کسی تنگ است ، ولی او کجاست که بداند 
در این گوشه از این دنیا دلی است
که در حسرت دیدار با او  همچنان چشم به راه نشسته است

 

 


مرا باور کن ، این عشق مرا گرچه حقیر است ولی باور کن
باور کن که همین عشق حقیر ، پاکترین و واقعی ترین عشق روی زمین است

 

 

 

فقط یک بار بگو که برای منی ،تا یک عمر احساس خوشبختی کنم
فقط یک لحظه برای من باش ، تا یک عمر امیدوارانه و عاشقانه به عشق تو زندگی کنم

 

 


بیا با من باش تا غروب زندگی ام به پایان برسد و سپیده عشق در قلبم طلوع کند
بیا با من باش تا سپیده آخر ..... لحظه ای که میفهمی از عشقت  مرده ام

 

 

 

گفتم با تو هستم ، اگر تو نیز با من باشی ، اگر روزی نباشی 
من نیز در این دنیا نیستم!
گفت ، با تو می مانم ، اگر تو نیز با من بمانی ، اگر روزی باشم ولی تو نباشی ،
من نیز با تو می آیم هر جا که باشی !

 

 

 

بیا و یک لحظه با من باش ، تا برای یک عمر با هم بمانیم ...
بیا برای هم باشیم ، از هم بگوییم با عشق باشیم!
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که پرنده در قفس اسیر است و
با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی که در آسمان آزادانه پرواز میکنند چشم دوخته است...

 

 


چه عاشقانه در عشقت سوختم و چیزی نگفتم !
چه بچه گانه از غم دوری و دلتنگی ات گریه میکردم!

 

 

 

اگرچه از تو دور هستم اما تو را در قلب خویش حس میکنم
حتی نزدیکتر از آن دو عاشقی که در آغوش هم هستند!

 

 

 

با باور تو باور کرده ام که خوشبختم ، و لحظات عاشقی برایم زیباست....
با بودن تو احساس کردم آن گمشده را که مدتها در جستجوی او بودم پیدا کرده ام..

 

 

 


وقتی تو همسفرم باشی ، دیگر غمی در این دل ندارم ،
با احساسی لبریز از عشق و آرامش به این راه نفسگیر زندگی ادامه میدهم....

 

 

 

تو را در میان ستاره های آسمان یافته ام ، تو تنها ستاره درخشان و پرنور هستی!
تو را در میان گلستان باغ زندگی در میان تمام گلها یافته ام
تو زیباترین و خوشبوترین گل هستی...

 

 

 

با باور تو به این باور رسیده ام که زندگی تنها با تو زیباست !
با باور تو به این باور رسیده ام که بدون تو هرگز !

 

 

 


گاه به یادم می آید  آن لحظه که با تو می خندیدم 
و لحظه های زندگی ام شیرینترین لحظه ها بود
اما اینک در غم تنهایی نشسته ام و اشک میریزم 
و لحظه هایم تلخ ترین لحظه هاست
هنوز هم عاشقم ، هنوز دوستت دارم و فراموشت نکرده ام!

 

 


ترانه تو ، آغاز دلتنگی های من است ، پایان غصه های من است...
ترانه تو ، صدای مهربان تو است ،  لحظه زیبای در کنار تو بودن است....

 

 


میخوانی ترانه عاشقی را ، میخوانم با تو و گوش میکنیم به زمزمه دلهایمان!
زمزمه میکنم نام مقدست را ، همراه با دل و هم صدای ترانه تو....

 

 


کاش می دانستی که این دل دیوانه ام تنها تو را دارد ،
کاش لحظه ای مرا باور میکردی و لحظه ای به درد این دل گوش میکردی!