عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

قصه رفتنت

من که گفتم برای همیشه میرم ، همون چیزی که خودت میخوای

تو دیگه کاری نداشته  باش، حالا یا فراموشت میکنم ، یا .....

بیخیال ، بالاخره باید یه روز همه چی تموم میشد

یه روز باید دستامو رها میکردی، توی چشمام نگاه میکردی و میگفتی : من رفتم...

میدونستم این‌روزا رو میبینم و تو رو دیگه نمیبینم

میدونستم چشمام اونقدر پر از اشک‌میشه که حتی نمیتونم رفتنت رو ببینم...

راستی به هیچکس نگو قصه رفتنتو ، چون هیچکس باور نمیکنه....