ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بی نفس در باران
نویسنده : مهدی لقمانی
نفس نفس در زیر باران
این عشق تو است که می جوشد در دل بی جان
قدم به قدم ، خاطره می آید ، یاد تو
آهسته ، آهسته میخوانم زیر لب نام تو
در این حال اگر بماند ، نفسی ، به تو خواهم رسید ،تو که میدانی برایم همه کسی
یکی یکی میشمارم روزهای با هم بودن را ،
قطره قطره میریزد اشک ، نمیدانم کدام را باور کنم ، چشمم یا باران را ؟
در تب عشقت میسوزم و هنوز کم نیاورده ام ،
درهای قفس باز است و هنوز بال در نیاورده ام
جرعه جرعه از شراب عشقت نوشیدم تا نفهمم ، ندانم که در چه حالی ام
باران هست و تو نیستی و من از همه چیز ،جز عشق تو خالی ام
حس تنهاییم
نویسنده و گوینده : مهدی لقمانی
یه وقتایی دلم میگیره ، تو نمیفهمی ، نمیدونی چی میگذره بهم
فقط توی خودم میریزم ، همه اون دلواپسی ها رو
یه وقتایی میشینم یه گوشه ای و زل میزنم به یه جا
جوری میشه که انگار بی خبرم از همه جا
حس میکنم تنهام ، کسی نیست آرومم کنه
هیچی نمیخوام جز اینکه فقط اون لحظه کنارم باشی ودستامو بگیری ، فقط همین
امااون گوشه ای که نشستم انگار اسیرم ، تنهام ، همدردی نیست
گاهی باید فقط منتظر این بود که زود زمان بگذره
اون لحظه های سرد و دلگیر تموم بشن
کاش درکم میکردی ، کاش منو میدیدی ، اگر زل میزدی به چشمام ، میفهمیدی که حالم سر جاش نیست ، میفهمیدی که آرامش میخوام ، اونم از تو ، نه هیچکس دیگه !