او دیگر مال من نبود ...
هر چه می آیم به عشق او نمیرسم
از این دور دستها چیزی شبیه عشق ، به رنگ وفا
به خیال اینکه عشقی باشد همچنان در حال آمدنم
و این دل خوش باورم نمیداند که او دارد میرود
من به سوی او می آیم و او از من دورتر میشود
آنقدرها عاشقم که حس میکنم انگار او به من نزدیکتر میشود
کاری که با دلم کرد ، احساسی که از دلم ربود ،در توان هیچ بی وفایی نبود
و او دست من، با هر چه بی وفاست را از پشت بسته بود
نه به من میگفت دوستت دارد و نه حرف رفتن زده بود
شاید اگر از آغاز چشمانم را باز کرده بودم
در چشمانش رنگ بی محبتی ها را میدیدم
اما افسوس که در آن لحظه چشمانم را بسته بودم و محو آرزوهای شیرین ،با او بودم
و این دل گرفته و خوش خیالم به کجاها میرود؟
به امید چه کسی این همه دلتنگی ها را با خود میبرد؟
هر چه رفتیم و رفتیم ، از این رفتنها به چیزی جز حسرت نرسیدیم
که آخر رسیدیم به راهی که حتی بن بست هم نبود ، و آنجا او دیگر مال من نبود
نه به فکر این بودم که گذشته های تلخ دوباره تکرار شوند
نه فکر میکردم که شاید روزی دوباره تنها شوم
دلم گرفته و هیچ حسی به زندگی ندارم ، شاید این شعر خودم را هم دیگر نخوانم
او دیگر مال من نبود چه عنوان با احساسی مثل خط به خط نوشتتون
قدم به دیده میگذارید تشریف میارید دعوت میکنید یه نگاهی هم بر این دل نوشته ها بندازید نظرتونو بفرمایید جناب لقمانی بخدا ثواب داره بچه مردم خوشحال میشه
ای شکار هلهله سبزه زار
شکوه رقصم را بالای دار بخاطر بسپار
که از خشکسال ممتد نبودنت
ترنم انگشتان باران شانه های خشکم را نمناک کرد...
بخوان باز با من
باز باران با ترانه...
]چقـــــدر دلنشیــــــــن
زنــــــده بـــــاد
تو ای زیباتر از امید من!
کاش به رنگ تمام سبزه ها بودی
تا حقیقت ـ بهارگون تورا نقاشی کنم
زخمی ـ زخمت که می شوم
خدای ساکن امام زاده ی کوچک از کعبه هم می گریزد...
مدادم بهانه می گیرد
و در دلتنگی های تو شعرهایم قفس قناری اند!
امشب چقدر خالی ام ...
و چقدر دلگیر است در اوج ِ داشتن این همه را "احساس خالی
بودن" ...
گاه قلبها چقدر جدی جدی می شکنند
و گاه....
خود می مانی و خودت...
با لبهایت بخوان تا بنویسم:
آسمانِ ابریِ دلم، بارانی است...
وقتی دست زنی را عاشقانه میگیری
تازه میفهمی مرد بودن را باید میانِ دستانِ ظریف زن احساس کرد.
مرد که باشی
وقتی سرتو روی سینه اش میزاری
حس میکنی چقدر به زن نیازمندی
و زن چقدر به حس مرد بودنت نیازمندِ …
همین که صدایم میکنی
همه چیز این جهان یادم میرود
یادم میرود که جهان روی شانهی من قرار دارد
یادم میرود سر جایم بایستم
پا به پا میشوم
زمین میلرزد...
تمام ترانه هایم
ترنم یاد توست
و تمام نفسهایم
خلاصه در نفسهای توست
ای زلال تر از باران
و پاکتر از آیینه
به وجود پر مهر تو می بالم
و تو را آن گونه که می خواهی
**دوست دارم**
ای مهربان
پرنده خیالم
با یاد تو
به اوج آسمانها پر خواهد گشود
و مهربانیت را
به رخ فرشتگان خواهد کشید
تبسمی از تو مرا کافیست
که از هیچ به همه چیز برسم...
تـــو
این روزهــا
برایـم حکم باران را داری..
درست وســط کـویـر،
همون قدر زندگی بخش
همون قدر مــحــال!
مردمان می پرسند
زندگی زیبا چیست ؟!
دست تو را می گیرم
و به خود نزدیک می کنم
سرم را آرام
بر شانه ات تکیه می دهم
و در چشمشان
لبخند می زنم
کاش دستانم آنقدربزرگ بود!
که می توانستم چرخ دنیا را به کامت بچرخانم !
اما خدائی را می شناسم که بر همه چیز تواناست !
تو را به او می سپارم .
سلام...
ممنون از حضور پرمهرت...
بسیار زیبا بود...
هیچ چیز از تو نمیخواهم
فقط باش
فقط بخند
فقط راه برو
نه
راه نرو
میترسم پلک بزنم
دیگر نباشی...
عشق مثله پنیر میمونه،
زیادش آدمو خنگ میکنه،
نرمالش فقط تا یک ساعت آدمو سیر نگه میداره،
هیچ کس هم بدونه پنیر نمرده.
زیبا بود ولی چرا اینقدر غمگین؟؟؟؟
آب گوراست و صدای آن آرامش بخش است؛ اما آبی که زلال باشد وگرنه نه آب گل آلود نه گواراست و نه آرامش دارد. من و تو هم مثل آبیم اگر صاف و زلال باشیم، همه در کنار ما احساس آرامش می کنند.
موجــودات غــریبـی هـستیـم!
نـه طاقـت دروغ را داریـــم
نـه تحــمل حـقــیــقت را !!!
دلم بهانه ات را می گیرد ...
چقدر امروز حس می کنم نبودنت را ...
صدایت در گوشم می پیچد و من می گویم :
" جانم؟ .... مرا صدا کردی؟! "
ஜ══════════ஜ۩♥۩ஜ═════════ஜ
سلام دوست عزیز خوبی؟
شعر قشنگی بود مثل همیشه قابل تحسین
موفق باشی
ஜ══════════ஜ۩♥۩ஜ═════════ஜ
ابری نیست
چشمها می بارند
خاکی نیست دردها می کارند
رودی نیست
عشقها میمیرند
تو ؛
برخیز و ثابت کن که تو زنده ای... من زنده ام... ما زنده ایم..
ای همه تو...
برخیز سید ما ... قیام کن...
ای نگاهم روبرویت !!!
دلم تنگ می شود،گاهی
برای حرف های معمولی
برای حرف های ساده
برای "چه هوای خوبی!" دیشب شام چی خوردی؟
و چه قدر خسته ام از چرا؟از چگونه!
خسته ام از سؤال های سخت،پاسخ های پیچیده...
از کلمات سنگین،فکرهای عمیق...
نشانه های با معنا،بی معنا
دلم تنگ می شود،گاهی
برای
یک "دوستت دارم" ساده
دو "فنجان قهوه ی داغ"
چهار "خنده ی" بلند
و
پنج "انگشت" دوست داشتنی...
با هرچه عشق
نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود
راه تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو
می توان گشود ...
من که دورم،
دور دور،
از تو و با یاد تو
میسرایم شعر هایم، می فشانم در برت
شاید این صد پاره های روح من
در نگاهت خردکی آید به چشم
حضورم را بر صفحه دلت تیک بزن،
من حاضرم،
حتی تمام این روزها که تو غایبی!
سلام،خوبی؟
خیلی قشنگــــــ بود
گاهی آن چنان مزخرف میشوم
که برای دیگران قابل درک نیستم
حتی عزیزترین کسانم را از خودم میرانم
اما در آن لحظه در دلـــم آرزو دارم بگویند:
میدانم دست خودت نیست،درکت میکنم...!
اگر سهم من..
از این همه ستاره..
فقط سوسوی غریبی است …
غمی نیست…
همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست …
════════════▓█████████▓███▓▓██▓███▓█████
═══════════████████▓█████▓█▓█▓██▒▓█▓▓▓▓█
══════════██▓████████▓██▓███▓██▒▒▒███▓██
════════▓██▓███▓████▓██▓███████▒▓▒▓█████
═══════▒██████▓████▓██▓██▓▒▒▒▓▓▓▓▓▒█████
═══════██████▓████▓██▓▓██▒▒▓▓▒▓▓▒▒▒▒████
══════███████████▓███▓▓██▓▓▓▓▓▒██▓▓▓▓███
═════▓██████████▓███▓▓████▓▓▓▒▓█████▓▓██
═════█████▓████▓▓███▓█████═█▓▒██▓████▓▓█
════█████▓████▓▓███▓▓████░═▒█████▓████▓█
════████▓█████▓███▓▓▓████════░████▓████▓
═══▒████▓████▓████▓▓████══════▒████▓████
═══████▓████▓████▓▓█▓██════════░████████
═══████▓███▓▓███▓▓█▒▒█════████▒══███▓███
═══▓██▓████████▓██▓═█════██═══▒▓══██████
════██████▓███▓███═█════█▓════════██▓███
════████▓███▓███▒═░═══════════════██▓███
════▓██▓███▓██▓══════════════════▓█▓████
═════█▓██████═══════════════▓███═▒█▓████
═════██▓███═══░════════════██████▓█▓████
════▒█████═══███▓═════════██═░█▒████████
════████▓██═██░▒██═══════░█═░▓██▒═▒█▓███
═══████▓███═█═══██░══════▒══████═══█████
══▓███▓████▓══░███════════════▒════██▓██
══███▓▓█████════▓══════════════════██▓▓█
═▓███▓███▓██══════════════════════░███▓█
═▓███▓▓█████░════════════════════▒██████
══████▓▓████▒═══════════════════███▓███▓
══░████▓▓███▓══════════════════════▒███▓
═══▒████▓▓███═════════════════════▓████▓
════▒████▓███▒═══════════════════██████▓
═════████▓████═════░███▓════════██████▓█
═════▒█████▓███════▓▒══░█══════██████▓▓█
═════███▓██▓████════█▒▓█▓═════▒████▓▓███
════██▓███▓██████═══▒██▓══════████▓▓████
═══██▓█████▓██████═══════════░███▓▓█████
═▒██████▓██▓▓██████══════════▓███▓██████
░█░████▓█████▓███▓██░════════▒████▓█████
█═░███▓██████▓███▓███▓══░═════█████▓████
═░███▓██████▓███▓████████═══════████▓███
═████▓▓████▓█████████████░═══════███████
══████▓███▓████▓█████████════════█████▒═
بسیار زیبا بود مرسی خبر کردی
دوست عزیز....
سلاممم
الهییی
محشر بود
من بغضم گرفت
آخرش ک گفتین
دلم گرفته و هیچ حسی به زندگی ندارم
خیلی من قلبم سوخت
خیلی زیبا بود
مرسی خبرم کردین
هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند...
هـَـمـیـشهــ کِــه بآشیــ خــَـســــتـِـه مـــیشـَــوـند مـَـرُدمـــآنی کِه اگـَــر نَـبــآشیــ میگویند: بـی مــَـعـرِفـَــتـی . . .!!
زیبا بود
با اجازت من این شعر و کپی کردم و برای یکی از بچه های وبی که درگیر عشق یه طرفس فرستادم شاید تلنگری باشه براش تا این قدر خودشو اذیت نکنه و از بند این عشق کاذب آزاد بشه و به آرامش برسه
در دلم آرزوی آمدنت می میرد
و میان من و تو فاصله جا میگیرد
من در این دشت جنون تنهایم
من از این فاصله ها بیزارم
و در این گستره فاصله ها می میرم
من میان شب و روز.
سلام دوست من خوبی؟
بسیار خواندنی بود ممنونم که قابل دونستید و دعوت کردید.
خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
اسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی
خانه ی دوست کجاست؟ سهراب سپهری
تخت گاز ، تو مسیر اشتباهاتت میری جلو
یهو یه تابلو اِستاپ جلو رات سبز میشه ..
اخر راهی . هیچی ازت نمونده ..
زندگیت چاشنیش حســرت میشه
و کلی آه و افسوس که کاش اینکارو نــکــرده بــودمــ !
عالی بود پستت اقا مهدی
ای کرانه ما خنده گلی در خواب دست پارو زن ما را بسته
است
در پی صبحی بی خورشیدیم با هجوم گل ها چه کنیم ؟
جویای شبانه نابیم با شبیخون روزن ها چه کنیم
آن سوی باغ دست ما به میوه بالا نرسید
وزیدیم و دریچه به آیینه گشود
به درون شدیم و شبستان ما را نشناخت
به خاک افتادیم و چهره ما نقش او به زمین نهاد
تاریکی محراب آکنده ماست
سقف از ما لبریز دیوار از ما ایوان از ما
از لبخند تا سردی سنگ خاموشی غم
از کودکی ما تااین نسیم شکوفه باران فریب
برگردیم که میان ما و گلبرگ گرداب شکفتن است
موج برون به صخره ما نمی رسد
ما جدا افتاده ایم و ستارههمدردی از شب هستی سر می زند
ما می رویم و آیا در پی ما یادی از درها خواهد گذشت؟
ما می گذریم و آیا غمی بر جای ما در سایه ها
خواهد نشست ؟
برویم از سایه نی شاید جایی ساقه آخرین گل برتر را در سبد ما افکند
*******
سلام . بسیار متن زیبا و جذابی بود. موفق باشید.
درجنگل دل من گرگها افسردگی مفرط دارند بجای آنکه گوسفند بدزدند به صدای نی چوپان گوش میکنند و اشک میریزند
وقتی که میرفتی بهار بود...
تابستان که نیامدی پاییز شد...
پاییز که برنگشتی پاییز ماند...
زمستان که نیایی هم پاییز می ماند...
تو را به دل پاییزیت...فصلها را به هم نزن
یا حق
زیبا بود
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی
اینـــــقدر گریـــــه کـــــردم اینـــــ شـــــبا رو
قســـــم دادم خـــــدا رو بـــــه خـــــدا رو
چـــــه غصـــــه هـــــا کـــــه از غـــــم تـــــو خـــــوردم
عـــــطر تـــــو رو خـــــونه به خـــــونه بـــــردم
مـــــن بـــــه تـــــو دلـــــ دادمـــــ و دلـــــ سپـــــردم
نـــــبودی کـــــه ببـــــینی غصـــــه خـــــوردم
دلـــــم بـــــرات تنـــــگ شـــــده خیـــــلی زیـــــاد
نـــــبودی و ندیـــــدی بـــــی تـــــو مـــــردم
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ...!
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ...!
ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺎﺕُ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ... !
ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺗﻮ ﺷﻠﻮﻏﯿﺎﺷﻮﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﺸﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺸﻪ !
ﻭﻟﯽ ﺑﺪﻭﻥ ....
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ...
ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ....
ﺑﺪ ﺟﻮﺭﯼ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮ ﺷﺪﻩ!
خیلی دیر...
ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته
از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته
یک سینه غرق مستی دارد هوای باران
از این خراب رسوا امشب دلم گرفته
امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم
شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته
خون دل شکسته بر دیدگان تشنه
باید شود هویدا امشب دلم گرفته
ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو
پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته
گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است
فردا به چشم اما امشب دلم گرفته
i413141_11.gif (391×59)
mehdi jonam age dir omadam bebekhshid aziziam yeki bad jor asabamo kharab karde booooood merci az davatet
فرقی نمیکند تو دل ببری
یا من دل ببازم،
اگر حکم دل نباشد
دیر یا زود یکنفر خواهد برید ..
مرسی قشنگ بود
مخصوصا خط 4 وخط آخر
✿✿✿✿✿✿✿
بغض ها را گاهى باید قورت داد ،
عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست …
گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !...!
✿✿✿✿✿✿✿
سلام مهدی جان ممنون که منو دعوت کردی واسه خوندن این عاشقانه ی زیبا...
ممنونم داداش..عااااالی مینویسی..خییییل یزیبا بود...
موفق باشی انشاا....
salam azizam khili ghashang bood rasty mikhastam begam ke khili seday ghashangi dari deklamehato hamaro goosh kardam
خسته ام ؛
دلم میخواهد کسی کفشهای ذهنم را دربیاورد
و زیر سر رویاهایم بالشی از جنس تکرار بگذارد ،
با قهوه ای داغ به استقبال احساسم بیاید
اگر آمدی ساعت را کوک نکن
هر چه میکشم از این بیدار شدن های بیهوده است