ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دفتر عشق ۵ ساله شد
احساساتم هدیه ایست ابدی به همه شما عاشقان
آنقدر زیبا بود که به دلم نشست ،
آنگاه که به دلم نشست ، هر چه احساس بود ،
واژه ای شد برای از عشق نوشتن!
واژه هایی که تک تک آنها دفتر دلم را پر کرد ،
و آن دفتر ، دفتری شد پر از حرفهای عاشقانه دلم ...دفتر عشق ....
واژه هایی که در دفتر عشق تک تک آنها حرف دل بودند ،
حرف دل من ، حرف تمام دل های عاشق!
از آن لحظه دفتر عشق خلوتگاه تمام عاشقان شد ،
دفتر عشق مرحم تمام دل های عاشق شد ،
دفتر عشق کلام اول و آخر همه عاشقان شد....
و اینک 5 سال است که حرفهای دل عاشقان را در
این دفتری که پر از مهر و محبت است مینویسم
و به احترام تمام عاشقان دفتر عشق ، پنجمین سالگرد پر از
عشق وب لاگ غوغای عشق در دفتر عشق را جشن میگیریم...
در پایان از زحمتهای دریا خانوم گل قدردانی میکنم چون خیلی خیلی به من
کمک میکنه.برای ایشون هم آرزوی بهترینها رو دارم چون دفتر عشق اگر هنوز
پربرجاست به خاطر زحمتهای دریا جان هست.
بیوگرافی کوتاه از خودم :
مهدی لقمانی
متولد ۱۳۶۳
دانشجوی مهندسی عمران
مدت وب لاگ نویسی حدودا ۷ سال
تو را میخواهم...
دکلمه متن ( کلیک کنید )
تو را میخواهم ، به تو نیاز دارم ، دیگر طاقت دوری ات را ندارم...
خسته شدم از صبر و انتظار ، من همانم ، یک عاشق بی قرار ...
تو را میخواهم و این را میدانم که بی تو یک لحظه نیز نمیتوانم زنده بمانم...
تا کی باید در حسرت نگاه به چشمانت بمانم ،
تا کی باید بنشینم در گوشه ای و بهانه ی تو را بگیرم....
این دنیا برای همه زیباست اما بی تو برای من بی معناست...
معنا کن برایم ای زیباترین واژه ی زندگی ام...
از شب نمی هراسم زیرا تو روشنایی شبهای منی !
از عشق نمی هراسم زیرا تو قشنگترین لحظه ی عاشقانه منی!
تو را میخواهم ، به تو نیاز دارم ،
هر جا که هستی آغوشت را برایم باز کن که دیگر طاقت ندارم...
خودت را به من نزدیک و نزدیکتر کن ،
تا حتی لحظه ای عطر وجودت را حس کنم ،
تا لحظه ای به خودم بیایم و حضورت را در کنارم حس کنم...
تو را میخواهم ، به تو نیاز دارم ،
ای دنیا لحظه ای سکوت کن که من فریادی در سینه دارم.....
( دوستت دارم عشق من )
سلام
آعاز امامت حضرت ولی عصر (عج) و عیدالزهرا مبارک باد[گل]
سلام
تبریک میگم دوست من
در این چند سال الحق که بسیار زیبا نوشتی خسته نباشی
موفق باشی
سلام دوست عزیز
امیدوارم در تمام عرصه های زندگی موفق و سربلند باشید
پنج سالگی دفتر عشق رو نیز بهت تبریک میگم
سلام
من هم به نوبه خودم پنجمین سال تو لد دفتر عشق رو تبریک میگم
شاد وامیدوار باشید
ایشالا تولد ۱۵۰ سالگیش
موفق باشد.
سلام منم از ته دلم میگم واقعا که این چند سال زیبا نوشتی دست مریزاد و جشن ۵ سالگیشو بهت تبریک میگم ایشالله ۱۲۰ ساله بشه با متنهای زیبای شما موفق باشی ممنون که خبرم کردی هوراااااااااااا تولدش مبارک
سلام
امیدوارم که این انتظار زودتر به پایان برسه و میوه اش هم شیرین باشه
امیدوارم که جشن ۱۰۰ سالگی وبلاگت رو بگیری و من رو هم دعوت کنی اگه زنده باشم
سلام
تبریک میگم
امیدوارم همیشه موفق باشید
با سلام به مهدی



تولد دفتر عشقمون مبارک 
یادمه یه بار تو هجوم سیلاب اشک هام
یه شاپرک پر زد تو آسمون ابری نگاهم
اون روزا شاپرک فقط برام یه اسم نبود
سمبل یک حرف یا یه نگاه نبود. یه
موجود زنده بود که تو روزای سخت و
خاکستری از پشت دشت های
خوشبختی می اومد سراغم تا
دست هام رو بگیره و با هر پر زدنش
بهم یاد آوری کنه که هنوز هم امید هست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام دوست من..
حالت خوبه؟؟
بهت تبریک میگم..
امیدوارم سالهای سای اینجا بنویسی...
ممنون از لطفت دوت من..
غلط گیری میکنم..
سال های سال
سلام ای تنها بهونه واسه ی نفس کشیدن
هنوزم پر می کشه دل برای به تو رسیدن
واسه ی جواب نامت می دونم که خیلی دیره
بذا به حساب غربت نکنه دلت بگیره
عزیزم بگو ببینمکه چه رنگه روزگارت
خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت
حالم رو اگه بپرسی خوبه تعریفی نداره
چون بلاتکلیفه عاشق آخه تکلیفی نداره
حال من خیلی عجیبه دوست دارم پیشم بشینی
من نگاهت بکنم تو تو چشام عشق رو ببینی
یادته من و تو داشتیم ساده زندگی می کردیم
از همین چشمه ی شفاف رفع تشنگی می کردیم
یه دفه یه مهمون اومد عقلم رو یه جوری دزدید
دل تو به روش نیاورد از همون دقیقه فهمید
اولش فکر نمی کردم که دلم رو برده باشه
یا دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه
سلام
تولد دفتر عشق دفتر دل همه ما
دفتر عشق آرزوها
مبارک
تولد بهترین وب لاگ عاشقانه مبارک
مهدی
برات بهترین ها رو آرزو میکنم
مواظب دلت باش
سلاممممممممممممم...
تبریک میگم...
سلام مرسی از حضورتون
واقعا زیبا بود
و تبریک میگم پنجمین سالگرد وبتون رو
سلام
ممنونم که بهم سر زدی
سلام
روزی به پدرم گفتم : سخنان شما چقدر دلنشین است و آرام بخش در جوابم گفت : به یاد داشته باش ثمره کلام دلنشین که امروز به زبان می آوریم را فردا روزی خواهیم چشید .
دوست خوبم هرکجا ا هستی سلامت باشی و موفق
یه عالمه متن نوشته بودن موقع ثبت کردن ثبت نشد.....
سلام خوبین؟

تولد وبلاگتون مبارک....
من خودم تولد وبلاگو خیلی دوست دارم چون این روز یه روزی هست که خودمون ایجادش کردیم.... روز ایجاد یه دفتر خاطرست. دفتر خاطره ای که با بقیه دفترها فرق میکنه.... حرفهای دلمون.
شعرهای زیبایی بودن مثه همیشه. همیشه شعرهاتون زیبان. یه حس دیگه داره متن شعرها . وقتی میخونم واقعا حسش میکنم همه حرفهارو....شعرهای واقعی.
سلام مهدی جان
آخه من قبلا به وبلاگ شما می اومدم . تقریبا 4/5 سال پیش...

خیلی شوکه شدم
هنوز چندتا از شعرهاتو توی دفترم که یاداشت کردمو دارم
آدرس این جا رو گم کرده بودم
خیلی خوشحال شدم مهدی
تبریک میگم
سلام تولد5سالگی دفترعشق مبارک یه سوال البته میدونم شایدخیلی ها پرسیدن والبته بازم بگم فضولی هست عاشقیدمگه نه؟
یک شبی مجنون نمازش را شکست ،

بی وضو در کوچه ی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق دلخونم مکن
من که مجنونم ،تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم در رگت پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی،من کنارت بودم و نشناختی........
سلام دوست عزیز ممنونم که تو جشن وبلاگت منم دعوت کردی متشکرم
مثل همه ی پست هات این پستتم عالی بود
انشالا... سیصد و هفتاد و نهمین سالگیه دفتر عشق
ولی یادت نره منم دعوتم
و در اخر
بازم مرسی سبز باشید یا علی
سلام عالیه موفق باشین
سلام
خوبین؟
مرسی که خبر کردین
۵ سالگی وبلاگتونو تبریک میگم
خیلی قشنگ آپ کردین
بازم منتظر حضور گرمتون هستم فعلا در پناه حق
سلام
ممنون که خبرم کردید
خیلی وبتونو دوس دارم انشاالله سال های سال پا برج باشه و برای دل عا شقا بنویسی.
امیدوارم خدا بهتون یه زندگی بی دغدغه رو هدیه کنه تا باز هم بنویسید برای ....
موفق باشید.
آرزومن بهترین آرزوهای شما.
سلام دوست عزیز
امیدوارم در تمام عرصه های زندگی موفق و سربلند باشید
پنج سالگی دفتر عشق رو نیز بهت تبریک میگم
خیلی زیبا بود اقا مهدی
ممنون که خبرم کردبد.
همیشه موفق باشید.
راستی جشن5سالگی وبتون هم مبارک.
اجازه هست عشق تورو تو کوچه ها داد بزنم ؟


رو پشت بوم خونه ها اسمتو فریاد بزنم؟
اجازه هست مردم شهر قصه مارو بدونن؟
اسم منو عشق تورو توی کتابا بخونن؟
اجازه هست که قلبمو برات چراغونش کنم؟
پیش نگاه عاشقت چشمامو قربونیش کنم؟
اجازه می دی تا ابد سر بزارم رو شونه هات؟
روزی هزارو صد دفعه بگم که می میرم برات؟
اجازه می دی که بگم حرف عاشقانه هام تویی؟
دلیل زنده بودنم درد ترانه هام تویی؟
اجازه دارم به همه بگم که تو مال منی
ستارها اینو میگه که تو اقبال منی
اجازه هست جار بزنم بگم چه قدر دوست دارم؟
به نام او که عشق را خلق کرد انسان را زنده ساخت تا
با عشق زندگی نماید
سلام
خوبی مهدی جان؟
تولد پنج سالگی دفتر عشق را به شما
و تمامی دوستان دفتر تبریک می گم
امید که همیشه قلم توانای شما به این نوشتن ها ادامه بدهد
به امید موفقیت روز افزون شما
جملگی در حکم سه پروانهایم
در جهان عاشقان، افسانهایم
اولی خود را به شمع نزدیک کرد
گفت: آی، من یافتم معنای عشق
دومی نزدیک شعله بال زد
گفت: حال، من سوختم در سوز عشق
سومی خود داخل آتش فکند
آری آری این بود معنای عشق ...
سلام
من هم به نوبه خودم پنجمین سال تو لد دفتر عشق رو تبریک میگم
شاد وامیدوار باشید
ایشالا تولد ۱۵۰ سالگیش
موفق باشد.
به چشم من نگاه نکن ، دوباره گریت می گیره
ساده بگم که عشق من ، باید تو قلبت بمیره
فاصله بین من و تو ، از اینجا تا آ سموناست
خیلی عزیزی واسه من ، ولی زمونه بی وفاست
قسم نخور که روزگار ، به کام ما دو تا نبود
به هر کی عاشقه بگو ، غم که یکی دو تا نبود
بگو تا وقتی زندهام ، نگاه تو سهم منه
هر جای دنیا که باشی ،دلم واست پر میزنه
برای این در به دری ، تو بهترین گواهمی
دروغ نگو ، که می دونم همیشه چشم به راهمی
اینم پنجمین کامنت بخاطر پنجمین سالگرد وبلاگ دفتر عشق



وبلاگی که همیشه حرفای دلمو توش می خونم
جایی که وقتی دلتنگ می شم برایم آرامش به ارمغان میاره
وقتی خوش حالم
میام می بینم شاد نوشته
وقتی دلتنگم
می بینم که اونم دلتنگه
مهدی عزیز
آرزو می کنم
همیشه موفق باشی
برایت برآوردن آرزوهایت را خواهانم
این کلام حرف آخر من است : بی تو هرگز با تو عمری
این عشق تو سر پناه آخر من است ، و این دوست داشتنت ، تنها امید بودن من است ..
بدون تو حرفی برای گفتن نیست به جز یک کلام : آن هم کلام آخر : خدانگهدار زندگی !
بدون تو جایی برای ماندن نیست و هیچ راهی برای زنده بودن نیست ...
چشم به راه تو می باشم در این جاده زندگی ، با پاهای خسته و دلی پر از امید !
وقتی غروب می شود و تو نمی آیی دلم پر از خون می شود و چشمهایم پر از اشک ...
باز به انتظار طلوع و آمدنت مینشینم ، دلم می خواهد آن لحظه همچو خورشید در آسمان قلبم طلوع کنی ...
ای وای از فردا ... و وای از آن روزی که آسمان ابری و دلگرفته باشد ...
آن زمان خورشیدی در آسمان نیست ، و باز باید به انتظارت نشست...
نشست و گریست با همان دل پر از خون ، با آن پاهای خسته و قلبی شکسته ...
این کلام آخر من است : بی تو هرگزبا تو عمری !
این عشق تو سر پناه آخر من است و این غروب آغاز دلتنگی های من است ...
بدون تو جایی نیست برای ماندن ، بدون تو باید سفر به آن سوی دنیا کرد ...
آری این کلام حرف آخر من است : بدون تو هرگز
سالروز وبلاگ نویسی ا ت مبارک....
متن زیبایی هم بود.
اشاالله 100 سالگی..
سلام...
من آپم بیای خوشحال می شم[گل]
سلام اقای لقمانی عزیز
پنجمین سالگرد دفتر عشق دفتر عاشق دلان مبارک
عشقتون پایدار و دلتون دریایی
همچـو نِـی می نالـم از سودای دل
آتـشـی در سـیـنه دارم جـای دل
مـن که با هر داغ پیـدا سـاخـته ام
ســوخـتـم از داغ نــا پـیـدای دل
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بس که طوفان زا بود دریای دل
خوب بود متن های بقیه رو می خوندی ... من نظر سنجی گذاشته بودم
سلام
ممنونم بهم سر زدید
و ممنون از متن قشنگتون
: مرا تنها نگذار؛ به خدا دلم گرفته :
شاد باشید
سلام صد سلام به داداش مهدی خودم
آقا تبریک به مناسبت تولد وبلاگ
انشاا... همیشه موفق باشی و سالهای آینده هم تولد وبلاگت و جشن بگیری
میگم کارت درسته که تا الان دوستات دوست دارن و همیشه در کنارتن
شاد و سبز باشی
سلام وتبریک وبلاگتون
امیدوارم همیشه موفق و موید باشید
زندگی زیباتراز فهم ودرک ماست که
به دفتر بیاد انشالله همیشه تو دلت هم زنده باشه عشق با تمام خوبیهاش و زندگی
با تمام زیباییهاش
سلام
مرسی از نوشته های قشنگت...
امیدوارم سالها وبلاگ دفتر عشق به کارش ادامه بده
عشق مهمون همیشگی خونه ی دلت ایشالا....
باز عشق آمد آتش به دل و جانم زد [قلب شکسته] خنده بر نور و دل و دیده ی گریانم زد










من که دامن ز غم عشق کشیدم همه عمر [قلب شکسته] آتش این شعله سوزنده به دامانم زد
سلامی که سین آن سعادت، لام آن از لیاقت، الف آن از ارادت و در آخر میم آن از محبت است .









دوست عزیز این را بدان که زندگی همیشه بهار نیست گاهی ابر سیاه بر آن سایبان مرگ می افکند مثل...
روزگار که باوفاترین دوستان را از هم جدا میکند.
دسـت مــــــــن دسـت تــــــــو را می طلبـد



















پــای مـــن راه تـــو را مـی پـــــــویـد
بـــه هر جـــا مـی روم راه تـــو بــاشد
بـــه هر جــا بنـــگرم نــــــــــــام تــو باشد
در فرا سوی نگاهت عـــــــــــــشـق را میبینم
محـــــــــر را مببینم ، محـــــــبت را میبینم
عطش سوزناک عاطــــــــــفه را میبینم
پس بگذار اگر بتوانم همه ی اینها را هر چند برایم ثقیل است اما یکجا به تو هدیه کنم
و به تو بگویم !!! ؟
مهربانم دوســـــــــــتت دارم .