عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

من که میدانم...!

    


 

من که میدانم...!

 

من که میدانم تو چقدر مرا دوست داری ، من که میدانم قلبت تنها برای من است!

 

میدانم وقتی دلتنگم میشوی آن چشمهای زیبایت بارانی میشود!

 

میدانم شبها به یادم به ستاره ها خیره میشوی ، و به یاد من به خواب عاشقانه میروی!


به خدا میدانم که خیلی مرا دوست داری ، میدانم تنها به عشق من نفس میکشی!

 

من که میدانم تنها امیدت رسیدن به من است و میدانم که اینک دلت هوایم را کرده

 

است!

 

میدانم جای تو در قلبم گرم است و میخواهی تا ابد با من بمانی !


اما تو نمیدانی بر من چه میگذرد؟

 

اگر تو مرا دوست داری من دیوانه تو هستم ، قلب من بی ارزش است همه وجودم برای

 

 تو است!


وقتی دلتنگت میشوم مانند تو اشک نمیریزم ! سرم را به دیوار می کوبم و زار و زار گریه

 

میکنم ! همه به من میگویند دیوانه ام ،به خدا من تنها دیوانه تو هستم !

 

شبها تو به خواب عاشقانه میروی اما نمیدانی که من خوابی به چشمهای خسته ام

 

نمی آید!مگر یاد تو میگذارد که من به خواب روم ، تا سحرگاه به یادت نشسته ام !

 

میدانم که تنها به عشق من عاشقترینی ، اما بدان که من به عشق تو مجنون ترینم!

 

من که میدانم طاقت دوری مرا نداری ، اما این را بدان که من اگر آن سوی دنیا نیز باشم

 

از تو دور نیستم  و همیشه در کنار تو هستم ، نگاهی درون قلبت بیندازی مرا میبینی !

 

من که میدانم طاقت نداری دلشکسته شوی ، به خدا من یک لحظه نیز طاقت شکستن

 

آن دل مهربانت را ندارم !

 

بیا هر چی میخواهی دلم را بشکن ، چشمهایم را پر از اشک کن ، دل من و چشمانم

 

مال تو است ، اختیارش در دستان تو است !

 

من که میدانم تو نیز مثل من طاقت نداری دلم را بشکنی و میدانم که دلم برای تو عزیزتر

 

 از جانت هست ای بالاتر از جانم!


همه زندگی ام فدای تو ، این قلب عاشقم برای تو ، قربان آنهمه مهر و محبت و صفای

 

تو!