قدرم را بدان
می دانم روزی فرا می رسد که حسرت روزهای با هم بودنمان را بکشی...
می دانم پشیمان خواهی شد از اینکه یک قلب عاشق را شکستی !
می رسد روزی که با چشمهای خیس روزی صدها بار متنهایی که به عشق تو نوشتم
را بخوانی و قدر آن لحظه که با من بودی را بدانی....
می دانم پشیمان می شوی ! دیگر کسی مانند من در قلبت متولد نخواهد شد ...
مانند من دیگر کسی نیست که دیوانه وار عاشق تو باشد و تو را از ته دل
دوست داشته باشد!
قدرم را ندانستی ای بی وفا.... آن زمان قدر مرا خواهی دانست که دیگر نمی توانی
مرا ببینی و آن زمان برایت یک گمشده خواهم بود....
مانند من دیگر کسی در زندگی ات نخواهی دید ، کسی که شب و روز به یاد تو
هست و از غم نبودنت چشمهایش لحظه به لحظه بارانی است....
می دانم روزی فرا می رسد که برای یافتنم به کهکشانها نیز سفر خواهی کرد !
می دانم روزی فرا می رسد که با خود می گویی ای کاش که قلبش
را زیر پاهایم له نکرده بودم ، ای کاش قدر آن اشکهایی که برایم
می ریخت را می دانستم!
من می روم تا قدرم را بدانی ، تا هستم و عاشقت هستم و هنوز
هم دیوانه وار تو را دوست دارم مرا باور نمی کنی ، اما لحظه ای که می روم
و دیگر هیچ نام و نشانی از من نیست پشیمان می شوی که چرا قلب
عاشقم را باور نکردی!
می روم تا معنای عشق را بفهمی و بدانی که از ته دل عاشقت بودم ....
می روم تا یک بی وفا مثل خودت به زندگی ات بیاید و قلبت را بشکند و تو را تنها بگذارد!
آن زمان است که معنای تنهایی را خواهی فهمید!
می رسد آن روزی که برای یافتنم از هفت دریا و هفت آسمان بگذری!
افسوس که آن روز دیگر قلبم برای تو نیست ، عاشق تو نیست ....
تا هستم ، عاشقت هستم و دوستت دارم مرا باور کن ، تا پرستویی نیامده
و مرا همراه با خود نبرده است مرا درک کن که اگر رفتم دیگر نخواهم آمد
آن لحظه است که خواهی فهمید من چقدر تو را دوست داشته ام ....
تا هستم مرا باور کن زیرا اگر رفتم دیگر مرا نخواهی دید!
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست....
فردا که میایی به سراغم ، نفسی نیست....
بگذار عاشق بمانم...
این لحظات زیبای عاشقی را از من نگیر!
بگذار عاشق بمانم ، این قلب عاشق را از من نگیر!
دستهای گرمت را از من جدا نکن ...
بگذار دوستت داشته باشم مرا در به در این دنیای بی محبت نکن!
می خواهم از عشق تو بمیرم ...
بگذار بمیرم مرا پشیمان از این عاشق شدن نکن!
خیلی دوستت دارم ، این کلام مقدس را باور کن ...
از ته دل دوستت دارم ، این دل عاشقم را تنهایی در این گرداب زندگی رها نکن!
می خواهم در کنار تو باشم و با عشق تو زندگی کنم..
دل من عاشق تو هست ، مرا دلتنگ لحظه دیدار نکن!
دلم میخواهد تنها برای من باشی و قلبت تنها برای من بتپد ...
قلب من برای تو ، این قلب بی طاقتم را زیر پاهایت له نکن...
این لحظات زیبای عاشقی را از من نگیر
بگذار در عشق تو بسوزم ، آب سرد بر روی آتش عشقم نریز!
مرا تنها نگذار و در سیلاب ناامیدی رها نکن....
به خدا خیلی دوستت دارم ، مرا پشیمان از این عاشق شدن نکن!
تا ابد با من بمان و مرا دوست داشته باش ، مثل آن سنگدلان با ما بی وفایی نکن!
لیلای این مجنون خسته و دلشکسته باش ، این احساسات عاشقانه ام را پاره پاره نکن!
سلام
اگه برای لینک تو لینک موافق هستید من رو لینک کنیذ و بگید تا من هم شما رو لینک کنم
پیشا پیش از لطفتون ممنونم
خیلی زیبا نوشتی عزیزم
درود بر مهدی عزیز،
مطلب زیبایی بود.
می دانم پشیمان خواهی شد از اینکه یک قلب عاشق را شکستی.
کسی که قلبی را می شکنه بعد وقتی بر می گرده اشک تمساح می ریزه و می گه من رو ببخش از کارم پشیمونم واقعا کارش تهوع آوره.
سلام آقا مهدی خوبین؟
واقعا زیبا مینویسی همیشه
بهتون تبریک میگم
موفق باشین
بای تا های
salam agha mehdi goftam biyam bebinam che khabare didam ke agha mehdiye gole ma up kard va montazere ke doste badesh yasi behesh nazar bede
vaghean ziba up kardi daste talat dard nakone vali azize delam hamishe mohtaje khoda bash gole nazam na bandeye nachize khoda zibaye man upet vaghean naz boud moaffagh bashi golakam felan bye azize del
سلام .
نمیدونم چی بگم . عالی بود مثل همیشه .
ممنون که خبر دادی .
تقصیردلم چیست اگرروی تو زیباست ، حاجت به بیان نیست که از روی تو پیدا ست من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم ، افسوس که یک لحظه تماشای تو رویا ست ...
بازم بیا . منتظرم .....
بازم با این نوشته ها یکی پیدا شد که درد دلمو تازه کنه
واژه هایی تکراری برایم
که هر کدام برایم
یه عمر شکستن .....
یه عمر سوختن .......
ولی ؟
من منتظر آن روزم که آنطوری که حسرتشو کشیدم
حسرتم را بکشد
آخرش این کد آّنگ شما به دست ما نرسید؟
پس چی شد این کد؟
دوست عزیز من کدی رو که میخواستی رو واستون میل کردم!
سلام از (قدرم را بدان) معلومه که نازه
هنوز نخوندم میخونم میام نظرمو میگم
تا بعد ... اگه نفسی باشه ...
سلام
خیلی زیباست
به نظرت درست میشه؟
کاش همه عشقا دو طرفه بود
اونوقت ایرادش این بود که عشقا مشخص نمیشدن
خیلی خسته ام
بهش بگو سپیده گفته تو که دختری اگه میدونی میتونی مهدی رو خوشبخت کنی
تو در کنار احساس خوشبختی کنی بد نکن
من که نتونستم هیچ وقت عشقم رو شاد کنم
آرزومند آرزوهای سبزت
Ziba bood!
ممنونم از لطف شما آشنای قدیمی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چقدر از تو بگویم
چقدر دستهایت را طلب کنم کی مرا پاسخ می دهی
من از هر لحظه خواهش وتمنا از تو خسته
نخواهم شد
خسته نمی شوم اما می ترسم از خواهش های
یکنواخت من گریزان باشی
پنهان ونایاب باش
اما دست من در نایابی تو از کار خواهد افتاد
/سلام دوست خوبم/با مطلب جدیدی به روزم/خوشحال می شوم به کلبه کیمیای ناب هم سری بزنید/موفق باشید/هرکسی به نوعی عاشق میشه/منم طور دیگه عاشقم
سلاممممممممم
ممنون که خبرم کردی تا از متنهای زیبایت لذت ببرم .
واقعاٌ آفرین بر این قلم شیوای شما
یه سوال دارم فقط می تونم بپرسم از چند سالگی نوشتن رو شروع کردی ؟؟؟؟؟چند ساله که مینویسی ؟
البته اگه ممکنه
شاد شاد باشی
سلام دوست من. ممنونم از حضورت در دفتر عشق... من خودم ۲۳ سالمه و از ۱۷ سالگی شروع به نوشتن کردم.. شاید یه حس عجیبی بود که خدا در یک لحظه بهم داد.... هر چه می نویسم رو مدیون خدا هستم....
سلام
عالی بو ... عالی....
سلام مهدی جون مثل همیشه زیبا و عالی بود ایکاش تا اونجا اومدی تو هم میخوندی من چی نوشتم سر به هوای من
سلام مهدی دوست و همشهری عزیز اگر بخوام لوگو بلاگم توی وبت بذاری هزینه اش چه قدر می شه ماهیانه؟؟؟
شما جون بخوا داداش عزیز.... لوگوی وبتو بده من با کمال میل توی دفتر عشق قرار میدم
سلام مهدی جان
واقعا زیبا بود
اگه مایل باشی با هم تبادل لینک کنیم
خوشحال می شم بهم خبرشو بدی
شاد و موفق باشی
بابای
کاش میشد تا کنی باور مرا
اشک چشم و آه سوزان مرا
کاش میشد در زمان بی کسی
حس کنی سردی دستان مرا
گفتمت عشقم به تو از جان فزون است
گفتمت سوز دلم از جان برون است
در جوابم :
خنده ایی آلوده و آتش میان دوده
و درد دلم افزوده و...
اکنون میان حادثه یا خاطره
زهری بدل خاری به پای من ، چنین بیهوده بی حاصل
نگاهم همچنان مانده به ساحل ...
سلام ممنون از حضورت واقعا عالی بود
بخصوص این فسمت قدرم را ندانستی ای بی دفا..............
دلم میخواد بگم اینو به اونی که..........
بی خیال راستی من فردا پس فردا اپ میکنم منتظر باش
مثل همیشه حرف دل همرو زدی...
می رسد روزی که حسرت روزهای با هم بودنمان را بخوری....
دلت شاد
سلام
راستی من تازه متوجه شدم که خودت این شعرا رو می گی
عالیه
قربونت صبا
خوشحالم بعد از مدتها متوجه شدی متنهای دفتر عشق از منه
سلام ..مهدی جان
خوبی عزیز ؟
ممنونم که خبرم کردی عزیز ...
جدی شعرارو خودت میگی؟
پس اگه میگی دمت گرم بابا عالین
به منم سر بزن خوشحالم میکنی
سلام دوست عزیز. ممنونم از حضور همیشگی شما در دفتر عشق . آره عزیزم کلیه متنهای دفتر عشق رو خودم می نویسم. شاد باشی
هر وقت نوشته هات رو میخونم یه حسی پیدا میکنم.خیلی زیبا بود.کاش میشد که بمونه
*.*.*.*.*.*
عشق، سرطان دوست داشتن است.
عشق، عقد دائمی ما با غربت است.
عشق، شماره تلفنی است که سالها بدنبال آن می گردیم.
عشق، آمپول ب کمپلکس معرفت است.
عشق، اتوبانی است که تا ته ابدیت می رود.
عشق، آسانسور حیات بشر است. وای بحال کسی که توی این آسانسور گیر کند.
عشق، قند متافیزیکی است که در دل آدم آب می شود.
عشق، شب نامزدی ما با جدایی است.
عشق، نردبانی است که ما را از خود بالا می کشد.
عشق، همان فعل انفعالی است که در برابر گل سرخ به ما دست می دهد.
عشق، عزرائیل زیبایی است که با رسیدن، جسم ما رامی گیرد و قبض روح راامضا می کند.
عشق، اولین آهی است که در آیینه کشیده ایم.
عشق، اولین حقوق ما از باجه معرفت است.
عشق،خرید وفروش پایاپای عاشق و معشوق است.
عشق، لک لکی است که روی درخت خاطرات ما لانه کرده دارد.
عشق، مقصد نیست، بلکه مرکبی است برای رسیدن به مقصد.
عشق، تنها مهمانی است که بدون دعوت وارد میشود،کافیست درخانه قلب را بازبگذارید.
عشق، یک لحظه آرامش است و هزار لحظه گرفتاری.
عشق، بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد
عشق، صدای فاصله ها، فاصله هایی که غرق ابهامند.
عشق، تنها دردی است که بیماربدنبال علاج نیست، زیرا درد عشق برایش مطلوبتراز سلامتی است.
*.*.*.*.*.*
سلام بلاگت محشره خیلی با حاله
مرا دوست داشته باش
تا آسمانی شویم...
سلاااااااااااااام من اپم
و منتظرتوووووووووووون
زندگی کوتاهتر ازآن است که به خصومت بگذرد
و قلب ها گرامی تر از آنند که بشکنند آنچه از روزگار به دست می آید با خنده نمی ماند
و آنچه از دست برود باگریه جبران نمی شود فردا خورشید طلوع خواهد کرد حتی اگر ما نباشیم
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
گرچه تو تنهاتر از من می شوی
آرزو دارم که باز عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
سلام.قشنگ بود.مرسی
سلام دوست عزیز
متنهات و عکسها زیبا بود
همیشه شاد و عاشق باشی
اوندهای رود رهایی
سبزینه را
در دستهای عاشق ما
بیدار می کند
وقتی جرقه ای
تعبیر روشنای اهورایی است
وای باران
باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
گم شده راه کودکی اون دل صاف من کجاست؟
دستای پاک و عاشق و ترانه باف من کجاست؟
مهدی عزیز
همیشه برای ارامش و به یاد اوردن کلمه عشق در این دنیای پریشان به دل نوشته های تو پناه اورده ام و دلم اسمانی شد
دلت هماره عاشق
سلام
عالی بود مثل همیشه
کاش می دونستی چقدر دلم هوای با تو بودن را کرده
کاش می دونستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته
کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت
گرمی نفسهایت، مهربانی صدایت تنگ شده
کاش می دانستی چقدر دلواپس توام
کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام
و چقدر به حضور سبزت محتاجم
و همیشه از خودم می پرسم
این همه که من به تو فکر کنم
تو هم به من فکر می کنی؟
من سالهاست که از این واژه ها گریزانم. ممنون ار حضورت.
زندگی
چون گل سرخی است
پر از برگ و پر از عطر و پر از خار
یادمان باشد اگر گل چیدیم
عطر و خار و گل و برگ
همه همسایه دیوار به دیوار همند
سلام ممنون که خبرم کردین
واقعان ریبا بود
شاد باشید
چیزی برای گفتن نمونده...گفتنیها رو گفتی براش.....با سلام.
کاش می دونستی چقدر دلم هوای با تو بودن را کرده
کاش می دونستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته
کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت
گرمی نفسهایت، مهربانی صدایت تنگ شده
کاش می دانستی چقدر دلواپس توام
کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام
و چقدر به حضور سبزت محتاجم
و همیشه از خودم می پرسم
این همه که من به تو فکر کنم
تو هم به من فکر می کنی؟
سلام .. خوبید؟
آیینه پرسید که چرا دیر کرده است نکند دل دیگری او را سیر کرده است خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تأخیر کرده است گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است خندید به سادگیم آیینه و گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است گفتم از عشق من چنین سخن مگوی گفت خوابی سالها دیر کرده است در آیینه به خود نگاه میکنم ـ آه! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است راست گفت آیینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است
نیلوی مرداب با دست نوشته ای دگر از سکوت به روز شده ..منتظرتونم
سلام
عالی .
عکساتونم قشنگن./
سلام دوست خوبم
ممنونم که به کلبم سر زدی
خوشحال شدم
خیلی جالب بود
سلام
حال و احوال
زمان! به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست.... بوسیدن قول ماندن نیست..... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست
پس
ای اشک من آرام بریز بر روی گونه بیمار من
و تو ای غم لذت ببر ازین همه آزار من....
منم آپم
بفرما بفرما
..............................هوا بوی تو را دارد !..........................
دیگر
دلم از نگاه عاشقانه ای نمی لرزد
تکرار پوچ واژه ی دوستتت دارم
آنرا از معنا تهی کرده
همیشه عاشق بودم
ولی
این بار بقچه ی عشق را
پشت کوه ناکجا می اندازم!
به علت فوت صداقت در عشق
عاشقی تعطیل ...
....................نامت ماندنی و یادت پایداااار....................
بسی گفتند دل از عشق برگیر
که نیرنگ است و افسون است و جادوست
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است ؛ اما نوشداروست
راستی سلام ...
سلام داداش مهدی عزیزم.
خوبی؟
مثل همیشه زیبا خوندنی و دلنشین بود. ممنونم که خبرم کردی.
امیدوارم به همه ی آرزوهای قشنگت برسی.