عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

اگر میتوانستم

    کاش میتوانستم... 

  

اگر میتوانستم بروم ، میرفتم !

اگر میتوانستم قلبت را بشکنم ، دوایی برای درد قلب شکسته خود می یافتم!

اگر میتوانستم تو را به بازی بگیرم ، قلب من اینک بازیچه ای کهنه نبود!

اگر میتوانستم اشکت را درآورم ، اول از همه اشکهای خودم را پاک میکردم!

نه عزیزم من از تو دلشکسته ترم ، بیش از این مرا پریشان نکن ، من از تو خسته ترم!

اگر میتوانستم بدون تو بمیرم ، تا به حال صدها بار مردم ولی زنده شدم ،  

به عشق تو بیخیال آن دنیا شدم !

به تو عادت نکرده ام ، به عشق خیانت نکرده ام ، کاش میتوانستم فراموشت کنم ،  

تا امروز خودم یک فراموش شده نباشم  ،تا امروز اسیر غصه ها نباشم ،  

دلتنگ و آرزو به دل نباشم ، به امید فردا نباشم ،فردا نیز مثل امروز سخت میگذرد  

 نمیخوام بیش از این سردرگم و پریشان باشم!

کاش میتوانستم رها شوم از زندان تو، دوباره بشکن قلبم را که حکم آزادی  

در دستان توست!

کاش میتواستم رها شوم ، خاک پای سرنوشت را ببوسم و از زندان تو آزاد شوم!