به تو خواهم رسید ...
به تو خواهم رسید ، به هر قیمتی تو را به دست خواهم آورد
تو را در میان خواهم گرفت و فریاد عشق را سر خواهم داد
به تو خواهم رسید ، به تویی که مرا به عشق رساندی
و من میرسم به تویی که رسیده ای به قلبم، احساس کرده ای
عشق و محبت هایم
با تو زندگی کردن یک اتفاق دلنشین است ، تو را به دست آوردن لحظه ای شیرین است
به تو خواهم رسید ای تو که مرا به همه جا رساندی
در میان همه لحظه هایی که گذشت ، یک لحظه هم نخواستم تو را از دست بدهم
هیچگاه بی خیالت نشدم و به خیالت چه روزهایی را سر کردم و چه لحظه هایی را گذراندم
با اینهمه خاطره و عشقی که با تو دارم ، با این کوله بار محبتهایی که از تو در دل دارم
به لحظه هایی خواهم رسید که همه را دوباره با تو قسمت خواهم کرد
و من منتظر تکرار همیشه با تو بودنم ، منتظر خواستن ها و رسیدنم
اینهمه رفتم و رفتم و آمدم و رسیدم به تو ، ببین که همه دنیا را زیر پا گذاشته ام به خاطر تو
ببین که قید همه کس را زدم ، به خاطر دلم ، به عشق دلت ،
به شوق دیدنت تو را به دست آوردم
از زیبایی چشمانت گفتم و شعرم سکوت کرد از ردپای قلم بر روی صفحه کاغذ
که چگونه میرقصد قلمم و چگونه میگوید در وصف چشمانت
به چشمانت خواهم رسید ، در لحظه ای که محو خواهم شد در نگاهت
نگاهی که مرا هر جا بخواهم میبرد ، تنها یک نفر هم بیشتر نمیتواند مرا با خود به رویاها ببرد
با تو رفتم به شیرین رویا و حقیقت عاشقانه ی زندگی ام