عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

قصه ما

خسته ام ، در گوشه ای نشسته ام ؛ به این سکوت و خلوت تنهایی دل بسته ام

مثل شمع سوختم و آب شدم و او در کنارم نبود ، ای دنیا کجا میروی ، این رسمش نبود

نیستی ، نمیبینمت ، ندارمت ، اما خاطره هایت را دنبال میکنم، گاهی اوقات نیز تو را یاد میکنم

به رسم دلشکستنهایت ، دلم را سرزنش میکنم ، برای سادگی اش ، مینشینم در گوشه ای و گریه میکنم

ما که هر چه دویدیم ،نرسیدیم ، قصه ما تمام شد و کلاغ قصه ها هم به خانه اش و رسید و دید ویرانه است

به جایی رسیده ام ، که نمیدانم کجاست، حدس میزنم رو به سوی آن دنیاست ، دنیایی که سرزمین قصه ماست...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد