عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

در تب عشقت

حال من بهتر میشود وقتی تو هستی ، نفسم هستی و بی تو نفسم میگیرد ، این دل با تو هرگز نمیگیرد
میجوشی همچو چشمه عشق در کوه دلم ، از مهر و محبتهایت همیشه به من میرسد گلم
بیا هیچگاه دستهایمان را رها نکنیم از هم ، اینجا یک لحظه هم نباید دور شویم از هم
تب عشقت مرامیسوزاند ، ببین که بوی عطر تنت مرا تا کجاها میکشاند ،
که اینگونه مست و خرابم از نوشیدن شراب چشمانت ،
اینها را همه میگذارم به حساب آن بوسه ی شیرین از لبانت
حال من بهتر میشود وقتی تو هستی، تو تا آخرین لحظه ی زندگی ام همسفر قلب عاشقم هستی
تو را دارم و انگار دنیایی را دارم ، هیچکس هنوز نفهمیده که چقدر تو را دوست دارم
دیگر کاری به گذشته ها ندارم ، امروز را میبینم که تو را دارم ،
همین امروز برایم زیباست ، روزی بود که میگفتم داشتنت تنها یک رویاست
سر به روی شانه هایت میگذارم ، این تو و این دلم ، شما را در این خلوت عاشقانه تنها میگذارم