شعرم را بهانه کرده ام تا به هوای تو ، حرف دلم را بگویم
دوست داشتن را بهانه کردم تا عاشقت شوم
و اینک به هوای تو ، حالی عاشقانه دارم
زندگی بهانه ای بود برای اینکه فدایت شوم...
تو در تمام لحظه هایم تکرار میشوی ، اما هیچگاه برایم تکراری نمیشوی
هیچکس عاشقانه تر از من نمیتواند از تو بگوید...
در عمق نگاهت شعری جاریست به لطافت صدایت...
سهم من از این احساس ، تمام وجود تو است که همیشه بی تابم
بی تاب در میان گرفتنت ، بوسه بر روی لبانت
در این عشقبازی من با دلت ، محو چشمهای مست توام ، شب تا سحر را در اختیار توام
تا با تو از تاریکی به روشنی ها برویم ، در این حال مستی به بلندی ها برویم
تا از آنجا فریاد بزنیم هر چه در دلهایمان نهفته ، چه کسی گفته عشق زیبا نیست؟
عاشقی ، یعنی همیشه مستم ، همیشه و همه جا با عشقت زنده هستم....