عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

نمیخواهمت دیگر


نمیخواهمت دیگر



هنوز آنقدرها تنها نشدم که به پای تو بیفتم

آنقدرها تنها نشدم که عشق را از تو گدایی کنم

فکر نکن تنها امیدم تویی ، فکر نکن بدون تو میمیرم

چیزی جز بی خیالی و بی وفایی از تو ندیدم

بودنت تنها یک بازیست و من بازیچه تو

نمیخواهمت دیگر ، میخواهم آرام باشم و بی درد

میخواهم نفس بکشم راحت ، به دور از نفسهای تو و رها از دامت

نمیخواهم تو را ، دیگر به سراغ من نیا

گرچه میدانم بعد از رفتنت سراغی از دلم نمیگیری

شاید من روزی دلم هوایت را کند اما تو حتی خاطره هایمان را هم در ذهنت نمیبینی

نمیخواهم تو را ، تویی که دیگر برایم هیچ ارزشی نداری

میدانم پشیمان میشوی ، تنها و بی همزبان میشوی

برو و بیخیال من شو  ، آنقدرها مرا میخواهند که تو حسرت نمیشوی برایم

هیچگاه ماندگار نمیشوی برایم

حسرت با هم بودن را در دلت میگذارم

من همین روزهاست کسی دیگر را در آغوشم بفشارم…



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد