عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق، قطعات زیبای عاشقانه۵

سری پنجم قطعات زیبای عاشقانه  

 

برای دیدن قطعات به ( ادامه ی مطلب ) مراجعه کنید.  

می دونست دلم اسیره ولی رفت . 
می دونست گریم میگیره ولی رفت . 
می دونست تنهایی سخته می دونست
می تونست باهام بمونه نتونست . 
می دونست دلم شکسته ولی رفت 
غم اون توو دل نشسته ولی رفت  

 

خودت را از کسی پس نگیر شاید این تنها چیزی باشد که او دارد
وقتی که می گویی دوستت دارم خوب به این جمله فکر کن
شاید نوری را روشن کنی که به با خاموش کردن آن ، به خاموش شدن او ختم شود ...

 

 

ای کاش گل باغ بهارت بودم اندرقفس عشق هزارت بودم
ای کاش به هر سو که نظر می کردی من مردمک چشم خمارت بودم...

 

 

بی خبر از همدیگر آسودن چه سود.
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود
زنده را باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود

 

 

عشق مثله پنیر میمونه، زیادش آدمو خنگ میکنه، نرمالش فقط تا یک ساعت آدمو سیر نگه میداره، هیچ کس هم بدونه پنیر نمرده . . .

 

 

سیل دریا دیده هرگز بر نمی گردد به جوی
نیست ممکن هر که عاشق شد دگر عاقل شود

 

 

" پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی" .

 

 

قلب ها دریچه ی نفوذند و صادقانه نفوذ کردن پایدارترین مهمانی است ...

 

 

مثل آسمون که امیدش چند تا ستارست... دیدن برق نگاهت واسه من عمر دوبارست

 

 


بهترین ترانه رو من از چشمای تو می سازم... تو قمار زندگیمون تو نباشی من میبازم... با تو من مالک دنیام... بی خیال غربت غم بی خیال نور فردام...

 

 

تو آن فرشته ای که وقتی در فصل بهار راه می روی برگ درختان انتظار پائیز را می کشند تا جای پاهایت را بوسه بزنند...

 

 

کاش می شد قلب ما از یاس بود تک تک گلبرگ آن احساس بود پاک و سبز و ساده و بی ادعا
کاش می شد بهتر از الماس بود
کاش می شد عشق را تفسیر کرد عاشقی را با محبت سیرکرد

 

 

حق داری دلگیر شوی !
وقتی پاسخی از من نمی رسد.
مرا ببخش ای دوست گاهی زندگی سخت می شود...

 

 

آنروز هوا هوای بی صبری شد .
خورشید اسیر ظلمت جبری شد
روزی که دلم هوای باریدن داشت
تا آه کشیدم آسمان ابری شد

 

 

تو به پاکی عقیقی . مثل دریاها عمیقی
مثل گریه مرحم زخم
مثل تنهایی رفیقی

 

 

در پاسخ نامه ام گل یخ دادی
هربار مرا وعده دوزخ دادی
یک بار برو کلاس خیاطی عشق
شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی