عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

رویای خیس

 

 

رویای خیس 

 

تو با منی و من تنها هستم ، در قلب منی و من به عشق تنهایی زنده هستم،

تو همنفسم هستی و نفسهایم عطر تنهایی را میدهد

توهمسفرم هستی و جاده زندگی رسم غریبگی را به من یاد میدهد.

تو مال منی و من مال تو نیستم، باران منی و من کویری بیش نیستم،

انگار نه انگار بامنی ،نشسته ای برای خودت حرف از عشق میزنی!

همیشه به یاد توام و در حسرت داشتنت،دلگیر و سردم در روزهای نداشتنت

یک بار عاشق شدم و یک عمر برای تو ،یک بار هم نگفتی دستهایم مال تو!

آن رویا از خیالم رفت و قصه آغاز شد،همه چیز به نفع تو تمام شد

دیدی که در آینه ی چشمان خیسم ،چشمان تو حتی یک ذره هم خیس نشد

من پر از درد بودم و خسته ،اما دل تو حتی یک ذره هم دلگیر نشد

تو با منی و افسوس که من بی تو هستم،انگار نه انگار که عشق تو هستم!

بودن و نبودنت فرقی ندارد،اینکه سرد هستی و با تو بودن تنها برایم عذاب دارد

هستی و انگار نیستی ، گاهی حتی فراموشم میکنی و از من میپرسی که تو کیستی؟

هزار درد دل ناگفته در دلم مانده و همدلم نیستی،

آنقدر اشک ریخته ام که چشمانم نمیبیند که دیگر نیستی!

نیستی و من تنها مانده ام ، آنقدر دلم گرفته که اینجا با غمها جا مانده ام

تو با منی و من تنها نشسته ام، تو در قلبمی و من اینک یک دلشکسته ام! 

دانلود دکلمه رویای خیس با صدای خودم ( کلیک کنید )

«««« written by Mehdi Loghmani »»»  

خواهش میکنم بدون ذکر منبع نام نویسنده کپی نکنید!      

تو را گم کرده ام

 

  تو را گم کرده ام ...

تو را گم کرده ام

انگار نیستی،نه صدایی از تو است و نه نگاهی

پس بگو چرا نمیکنی از من یادی

من برایت شده ام لحظه ای،گهگاهی

فکر نمیکنم از دوری ام آرامی

در حسرت منی و پریشانی

تو را گم کرده ام و در جستجوی توام ،تا تو را دوباره به قلبم برسانم ،

قلبم نفس میخواهد،باید قلبم را تا لحظه ی پیدا کردنت بی نفس بکشانم.

آنقدر دلم برایت پرپر زد که بی بال شد،

آنقدر گشتم و گشتم اینجا و آنجا که اینک خودم را نیز گم کرده ام.

بشنو صدایم را ،این آخرین نوای کسی است که بی تو بی صداست

ببین حالم را،این آخرین نفسهای کسی است که بی تو بی هواست

تو را گم کرده ام و تنهایی را پیدا،ای غم تو دیگر به سراغم نیا

نیستی و خیالت با من است،از خیال تو یادت در قلب من است،

از یادت ،دلتنگی به جا مانده و انتظار،بیش از این مرا بیقرار نگذار.

تو را گم کرده ام و آغوش سردم در حسرت گرمای وجودت مانده،

قلب عاشقم این قصه نیمه تمام را تا آخرش خوانده،

این خاطره هاست که در خاطر پریشانم به جا مانده.

میخواهمت ای جواهر گمشده ام،

اگر بودی و میدیدی حالم را ،میفهمی که چرا دیوانه شده ام.

فاصله ی من و تو ، دورتر از آسمان و دریا است ،

من میبارم و تو فکرت پیش ساحل است

هنوز هم باور نداری که قلبم عاشق است.

تو را گم کرده ام و پیدایت میکنم، 

اگر تو را دیدم به اندازه تمام عمرم نگاهت میکنم 

دانلود دکلمه متن بالا با صدای خودم ( کلیک کنید )  

«««« written by Mehdi Loghmani »»»

خواهش میکنم بدون ذکر منبع نام نویسنده کپی نکنید!    

 


دلم گرفته در تنهایی

  

دلم گرفته در تنهایی 

وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر

وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر

خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام

در حسرت لحظه ای آرامشم ،

همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام

همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ،

گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر....

عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست

قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته ،

دیگر کسی به سراغ من نمی آید،

تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده ،

دیگر در قلبم جای کسی نیست

هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم ،

هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم ،

کسی نیست تا شادم کند ، کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند

دلم گرفته ....

خیلی دلم گرفته....

انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد...

انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند...

وای از دست چشمهایم ، وای از دست اشکهایم...

آرزو به دل مانده ام ، کسی در پی من نیست و خیلی وقت است تنها مانده ام

نمیگویم از تنهایی خویش تا کسی دلش به حالم بسوزد ،

نمیگویم از غمهای خویش تا کسی دلش به درد آید

من که میدانم کسی نمینشیند به پای درد دلهایم ،

اینک دارم با خودم درد دل میکنم...

دلم گرفته ، رنگ و رویی ندارد برایم این لحظه ها ،

حس خوبی ندارم به این ثانیه ها

میدانم کسی نمیخواند غمهایم را ، میدانم کسی نمیشنود حرفهایم را ،

حتی اگر فریاد هم بزنم کسی نگاه نمیکند دیوانه ای مثل من را....

میدانم کسی در فکر من نیست ، تنها هستم و کسی یار و همدمم نیست ،

میمانم با همین تنهایی و تنها میمیرم، تا ابد همین دستهای غم را میگیرم  

دانلود دکلمه متن بالا با صدای خودم ( کلیک کنید )    

«««« written by Mehdi Loghmani »»»

خواهش میکنم بدون ذکر منبع نام نویسنده کپی نکنید!   


آه حسرت

آه حسرت

 

دلت را سپردی به من و وعده همیشگی دادی،

گفتی که با من همیشه چشمه زلال عشق در قلبت میجوشد

گفتی همیشه آرامی همیشه به امید بودنم زنده میمانی

مدتی است که روزها، سرد گذشته

از سردی هوا، آب چشمه ی عشقت یخ بسته

رگهای قلبم بی آب است به یک کویر خشک رسیدن هم بهتر از باریدن باران است

فصل عشق تو، رو به خزان است

با تو بودن مثل رفتن به سوی یک کلبه ی بی نام و نشان است

بی خیال، از عشق نگو برایم بهانه ات را بیاور که منتظر شنیدن آنم

تو هنوز کتاب عشق را نخوانده ای و آمده ای به سراغ صفحه آخرش

هنوز باران عشق را ندیده ای و زیر آسمان آفتابی 

نشسته ای به انتظار باریدنش؛

اول بیا و بعد بگو میخواهی بروی تو هنوز نیامده داری میروی؛

اگر این است امروز تو ،وای به حال فردایت  

دیگر حوصله ندارم سر کنم با غمهایت؛

بارها رفتی و خودم آمدم به سراغت، اینبار دگر حتی نمینشینم چشم به راهت؛

باور اینکه تو از خوبها نیستی برایت بسی دشوار است  

اما این دست خودت نیست تو همینی؛

دیدنت حالم را خراب میکند ،زین پس به جای تو با تنهایی قرار میگذارم،

اینگونه قلبم با تنهایی روزهایش را فردا میکند؛

دلت به حالم نسوزد،اینک این حال من است که سوخته، چشمهای خیسم،

به انتهای جاده ای که تو را در آن ندارد چشم دوخته و میشمارد

ثانیه هایی که از رویاهایم فراری اند؛

به جای نفس آه میکشم و به جای غم حسرت میخورم ؛ 

خاطره هایم را جا میگذارم و دیگر جای قدمهایت پا نمیگذارم 

دانلود دکلمه متن بالا با صدای خودم ( کلیک کنید )  

«««« written by Mehdi Loghmani »»»

خواهش میکنم بدون ذکر منبع نام نویسنده کپی نکنید!

 


وفای بی وفایی ات

 

وفای بی وفایی ات  

 

امروز اگر نیایی دیر میشود، سایه من از ردپای آشنای تو بر روی دلم دور میشود

وهمچنان دورتر میشود تا به آغاز فراموشی یکدیگربرسیم

و این یک آه حسرت است و این آخرین فرصت است

و اینجاست که حتی اگر در آینه بنگریم ، تصویر رخ خودمان را هم نخواهیم دید

و ما جزو آرزوهای محال میشویم و حسرت امیدهای ما را خاکستر میکند

منی که شب نشینم چگونه با خورشید باشم ؟

من حتی با ستاره ها نیز همنشین نبوده ام!

حالا تو در انتظار طلوع رویاهای خودت نشسته ای و من در انتظار اینم که

رویاهای دیروز، با دلم همراه شوند!

وقتی خیسی سرزمین چشمانم همیشگیست آمدن باران دگر آن شور را ندارد

این مرام بی مرامی ات، این وفای بی وفایی ات ، این محبت نامهربانی هایت

در حق دلم مرا مثل آتش رو به خاموشی کرده است

خیلی وقت است در دریای بی انتهای غمهایت غرق شده ام

اما تو ای شناگر ماهر مرا در حال غرق شدن هم ندیدی

چه برسد به شنیدن فریادم در زیر آب

دانلود دکلمه متن بالا با صدای خودم ( کلیک کنید )  

«««« written by Mehdi Loghmani »»»

خواهش میکنم بدون ذکر منبع نام نویسنده کپی نکنید!