عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

بی خیالت نمیشوم

  

بی خیالت نمیشوم

 

هر چه تو را نگاه میکنم سیر نمیشوم

با داشتن تو ، حتی با غصه های بازی این زمانه پیر نمیشوم

تو به من محبت برسان ، من با بی محبتی هیچکس دلگیر نمیشوم

تو تنها در قلب من باش ، در این راه نفسگیر زندگی ، همنفسم باش

قلبم با قلب هیچ غریبه ای درگیر نمیشود.

اسیری بودم در قفس تنهایی ،

حالا گرفتارم در قلب تو ،

مطمئن باش با هیچ کلیدی  آزاد نمیشوم

اشکم را در نیار ، نا امیدی را به قلبم نرسان ،

من با هیچ حادثه ای پشیمان نمیشوم

هر چه از نبودن بگویی ، من از بودن می گویم

هر چه از فاصله بگویی ، من از در کنار تو بودن میگویم

هر چه از من نفرت داشته باشی ، من از عشق تو میگویم

هیچگاه از عاشق بودن خسته نمیشوم

در خلوت عاشقانه ی من ، تو در رویاهای منی

ببین که با تو چه رویاهایی در سر دارم ،

عزیزم هیچگاه از این خیالات دلزده نمیشوم

روزی در خیال عشق تو بودم ،

تا تو را به دست نیاوردم بی خیال نشدم

با همان خیال خوش ، عاشقت شدم ،

با همان خیال ، همان آرزوی محال ،

در دریای بی کران عشقت غرق شدم.

هر چه تو را نگاه میکنم سیر نمیشوم ،

ای سرنوشت هر چه میخواهی با دلم بازی کن ،

من هیچگاه بازنده نمیشوم!  



نظرات 213 + ارسال نظر
آناهیتا پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 10:59 http://www.ana65.blogfa.com

باورم نمیشه اینقدر خودتونو دست کم میگیرین.برین تو سایت خود استاد براشون پیام بذارین.تمام شعرهاشون از ایران تغذیه میشه.
تعجب میکنم که چرا تا حال بعد از 8سال بلاگ نویسی با این طبع ظریف به این فکر نیفتادین

فریبا پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 11:33 http://www.m-fariba.blogfa.com

من اپم بدو بیا
نظر یادت نره..........

ناهید پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 11:59 http://setarenahid.persianblog.ir

دم هرچی رفیقه گرم،
کمر هرچی نا رفیقه خم،
روی هرچی بی مرامه کم،
برای دشمنات آرزوی زلزله بم
زیر چشم دشمنات نم،
ایشالا نبینی غم . . .
[ابرو]

آپم بیا[گل][هورا][هورا][هورا][هورا][هورا][هورا][هورا][هورا]

الهه پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 13:15 http://elahe60.blogfa.com

کاش یکی از همین....
کاش یکی از همین صبح های همیشه
کوچه های پاییز را با تو قدم می زدم.
در سکوتی به اندازه دستان عشق زیبا و صمیمی
در خلسه ی میان دو روح و در جاری جویباری
که اهسته اهسته می رفت و دل می برد
به اهنگ هستی بخش خویش.
کاش یکی از همین صبح های همیشه با تو می گفتم:
برویم
و تو با لبخندی تازه تر از صبح جوابم می دادی که
((همه جا با تو .))
بر گهای حادثه زرد و پژمرده بر سر و رویمان می بارید
و ما در خش خش دردالود سبزینه های دیروز
سبز تر از همیشه می رفتیم.
شانه به شانه ی هم .
اخ که اگر باران ابان ماهی هم همراهی مان می کرد
چه خوب می شد.
و دعا می کردیم که خداوندا هرگز
هرگز و هرگز برگی از درخت عشق ما را بر زمین سرد و نمور
جدایی نیفکن که ما به سبزی این عشق سبزیم و به طراوت این
صبح لبریز...

فهیمه ی پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 14:29 http://razerose2.blogfa.com



شروع می کنم به از تو نوشتن کاغذ مست می گردد قلم به رقص در می آید
نمی دانم چرا هر وقت می خواهم چیزی از تو بر روی کاغذ بیاورم واز تو بنویسم وجودم،قلمم،کاغذم همه و همه به وجد می آییم.
عزیزم!تمام شب در خیالت گریستم هنوز پاییز چشمانت را روی شاخه های
سرد انتظار جستجو می کنم نمی دانی چقدر محتاج توام.
هنوز کاغذهایم به شوق نگاهت رنگ کاهی را پس می زند وتمام شب وتمام
ثانیه ها، یکی یکی می گذرند.وبه دریا ها اشک هایم روان می شوند.
انگار تاب دیدن پاییز چشمانت را ندارد کاش برگردی زود،کوچه بی تو دل تنگی
دارد کاش برگردی زود ومی دیدی که دلم
بی تو چه حالی دارد...
ببینی که هنوز حلقه زرد خورشید داغ تنهایی من را دارد...
کاش زودبرمیگشتی تا قاب عکس روی دیوار تهی ازچهره تو نباشد.
وتمام صفحات دفترم از حرف ونگاه تو پر شود کاش زود بر میگشتی...
تو اگر برگردی من تمام شاخه های گل یاس را با تمام احساس تقدیمت می کنم.

zakhmedell پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 14:47 http://zakhmedell.blogfa.com

سلام
امیدوارم حالتان خوب باشد .
داشتم رد میشدم گفتم بیام یه عرض ادبی هم به شما دوست عزیز بکنم و یه داستان دیگه هم برایتون از خودم بجا بزارم امیدوارم که خوشتان بیاد .
تقدیم به شما با عشق:

الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود.
بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید. با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است.
او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:
من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم ، خواسته هایم را حتماً انجام دهید.
فرماندهان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند.

اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.

ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد، مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود.

و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.
مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند. اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت. فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و روی قلب خود گذاشت و گفت :
به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد. اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟
در پاسخ به این پرسش، نفس عمیقی کشید و گفت:
من می خواهم دنیا را آکاه سازم از سه درسی که یاد گرفته ام.

می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که همه بفهمند که هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال های مرگ نجات دهند. بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.

دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان، این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است.

و درباره ی سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد، می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.



سلام دوست

[گل] *•. .•*. قصرعشق به روز شد .*•. .•* [گل]

منتظر حضور پرمهرت هستم

دل شاد باشی

.*•. .•* .*•. .•* .*•. .•* .*•. .•*

گاهی به آسمان نگاه کن
بزرگ میشوی
امتحان کن ...

.*•. .•* .*•. .•* .*•. .•* .*•. .•*

پرستو... پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 14:56 http://paparjoojoo.blogfa.com

سلام...
ممنون که وبلاگ من اومدی...


بر خاک بخواب!
نازنین تختی نیست
آواره شدن حکایت سختی نیست
از پاکی اشک های خودم فهمیدم
لبخند همیشه راز خوش بختی نیست

مینا پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 15:19 http://bia2ina.blogfa.com

سلاااااااااام
ممنون که سر زدی فقط آروم تر سر بزن که سرم شکست!!!!javascript:void(0);
شعرت خوکشت بوووووووووووود....javascript:void(0);
راستی خوشال میشم منو با اسم ×××یـــه فنــــــــــجون نوشته×××بلینکی بعدش خبرم کن وبگو با چه اسمی تو رو بلینکم!!!!
ممنون گلــــــــــــمjavascript:void(0);

s.فریاد پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 21:03 http://www.jam70zahr.blogfa.com

سلام....
****
مرمرین پله ان غرفه عاج
ای دریغا که ز ما بس دور است
لحظه ها را دریاب
چشم فردا کور است...
زنده یاد فروغ
****
از تاخیرم شرمنده..و از خبر سپاس گذارم....
مطلبت مث همیشه جان روا و زنده بود...جون گرفتم....
ممنون بازم بیا بهم سر بزن!!!!

f-s2 یکشنبه 24 مرداد 1389 ساعت 03:41 http://f-s2.blogfa.com

____$$$$___$$$$$$$$$$____$$$$
__$$???$$$$$$$$$$$$$$$$$$$???$$
__$$??$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$??$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_____$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$$$???¶¶¶???$$$$$$$$
____$$$$$$$????¶¶¶????$$$$$$$
_____$$$$$$????????????$$$$$
_______$$$$$$???????$$$$$$$
_____$$$*****$$$$$$$$********$
_$$$$***********$**************$
$$$$$********** ** **** *********$
$$$$$$$$$******آپم * **************$
$$$$$$$$$$$*** * *آپم*****$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$***آپم ** ***$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$*** *****$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$$******آپم***$$$$$$$$$$$$
_____$$$$************$$$$$$$$$$$
__$$$$$$$$$************$$$$$$$$
_$$???????$$$**********$$????$$$$$$$$
$$???????????$$$*****$$$???????????$$
$$????????????$$$$*$$$$$???????????$
$$????????????$$$$$$$$$$?????????$$
$$$?????????$$$____$$$$$???????$$$

منتظر حضورت

دوست جون جمعه 9 مهر 1389 ساعت 15:26

سلام دوست دوست جون.خوفی؟عاللللللللللللللللللللللللی بود

[ بدون نام ] یکشنبه 30 مرداد 1390 ساعت 21:50

hich vebi nemishe vebe u ... alie .... manbaesho navashtam

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد