ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چه زیباست حضور تو ، چه گرم است وجود تو !
آرزوی من حضور تواست ، نیاز من گرمی وجود تواست!
من به این عشق نیاز دارم و به این امید زنده ام !
اگر نفس میکشم به امید بودن تو است که هنوز هم جان دارم
چه زیباست این زندگی آنگاه که تنها نیازم تو باشی و تنها آرزویم با تو بودن باشد !
این وجود سردم که از تنهایی یخ زده است به گرمای وجود تو نیاز دارد پس بیا با حضورت
به من و این قلب بی طاقت آرامش بده !
من به این احساس می نازم ، به تو خواهم رسید ، دیگر خودم را نمی بازم !
وجود تو ، این حضور پر مهر تو ، لحظه های زیبای عاشقی را رویایی کرده است !
اگر عشق زیباست ، تمام زیبایی عشق در وجود تو نهفته است !
اگر من عاشقم ، به عشق بودن تو است که حال و هوایم اینگونه است !
من به گرمای وجود تو نیاز دارم ، تنها به تو و آن قلب پاکت احساس دارم !
بیا و با حضورت با آن وجود گرمت به من گرمای عشق بده ، من تنها به عشق تو نیاز
دارم !
بیا و در دل قلبی که مثل کوه یخ زده است بتاب ای خورشید همیشه تابانم !
من به عشق غروب ، همچو یک بی قرار به انتظار طلوعت دل خوشم و از لحظه غروب
تا انتظار طلوعت با گرمی وجودت زنده ام !
من به این احساس مینازم به تو خواهم رسید
دیگر خودم را نمی بازم!
خیلی وبلاگتون قشنگ به وبلاگ من هم یه سر بزنید
سلام عزیزم امیدورام که حالت خوب خوب باشه
من تا اونجایی که تونستم وبلاگتو با دقت خوندم مطالب قشنگی داره
ممنون که به من سر زدی عزیزم امیدوارم که روز به روز بهتر بشی همچنین بتونیم دوستای خوبی هم برای هم باشیم . د
مراقب خودت باش منتظرت حضور دوباره و گرمت هستم
سلام
مثل همیشه عالی بود موفق باشید.
شعری در وصف خدا
پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابر ها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج وبلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره ، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او ، آسمان
نقش روی دامن او ،کهکشان
رعد وبرق شب ، طنین خنده اش
سیل وطوفان ،نعره توفنده اش
دکمه ی پیراهن او ، آفتا ب
برق تیغ خنجر او ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان ،دوراز زمین
بود ،اما در میان ما نبود
مهربان وساده وزیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم، ازخود ، ازخدا
از زمین ،از آسمان ،ازابرها
زود می گفتند :این کار خداست
پرس وجوازکاراو کاری خداست
هرچه می پرسی ، جوابش آتش است
آب اگر خوردی ، عذابش آتش است
تا ببندی چشم ، کورت می کند
تاشدی نزدیک ، دورت می کند
کج گشودی دست ، سنگت می کند
کج نهادی پای ، لنگت می کند
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو وغول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان اژدهای سرکشم
دردهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرزآتشین
محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...
نیت من ، درنماز و در دعا
ترس بود و وحشت ازخشم خدا
هر چه می کردم ،همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ ،مثل خنده ای بی حوصله
سخت ، مثل حل صدها مسله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا که یک شب دست دردست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
درمیان راه ، در یک روستا
خانه ای دیدم ، خوب وآشنا
زود پرسیدم : پدر، اینجا کجاست ؟
گفت ، اینجا خانه ی خوب خداست!
گفت :اینجا می شود یک لحضه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی ، دست و رویی تازه کرد
با دل خود ، گفتگویی تازه کرد
گفتمش ، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست ؟ اینجا ، در زمین ؟
گفت :آری ،خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان وساده وبی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم ،نامی از نشانیهای اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی ، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست ، معنی می دهد
قهرهم با دوست معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود ، قهر نیست
قهری ا وهم نشان دوستی است...
تازه فهمیدم خدایم ،این خداست
این خدای مهربان وآشناست
دوستی ، از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
آن خدای پیش از این را بار برد
نا م او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی ، نقش روی آب بود
می توانم بعد ازاین ، با این خدا
دوست باشم ، دوست ،پاک وبی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان درباره ی گل حرف زد
صاف وساده ، مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره ، صد زهاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان وآشنا :
« پیش از این ها فکر می کردم خدا ...»
*قیصر امین پور*
باسلام
موفق باشید
..00000.....0........0
..0.....0.....0........0
...0000.......0......0
........0........0....0
........0.........000.
روشهای خودبکش!
اما به نکات اول توجه کن!!!
بدو دیگـــــــه !
منتظرم[نیشخند]
راستی عاشقانه زیستن هم آپ شد.
بیا و با نظرت خوشحالم کن!!!
ممنون.بای
سلام دوست گرامی.ممنون از حضورت در وبلاگم.عید شما هم مبارک باشه .چه زیبا بیان کردی احساست رو.موفق باشی.
سلام بازم قشنگ نوشتید موفق باشید بای
گفتم شب جمعه هست به ۳۰ الی ۴۰ تا وبلاگ سرزدم , خدایش هر کدوم از یکی بهتر . نمی دونم بقیه رو چه حسابی می تونن یکیو یا چند تایو بهتر از دیگر وبلاگا بدونن.
اما باید بگم که وبلاگ تو هم عالیه. هم یکه و هم بیست
محمود(achievement)
فقط به گل همیشه عاشق(غوغای عشق در دفتر عشق)رای میدهم.شوری عشقی که در این دفتر جاریست هرگز خاموش نخواهد شد.
مهدی جان زنده باشی برادر خوبم...
سلام مهدی من امیدم ازکویت وبلاک قشنکی بود موفق باشی این ادی منهegzoz_xm
سلام...
ما ستاره مان گم میشود
وقتی خورشید چشمهای توطلوع میکند
ما را از شب صدا بزن
چون حتی این همه ستاره
یکی خورشیدمان نمیشود
سلام مهدی جان.در پرشین گیگ ثبت نام کردم ولی هرکلیپی راخواستم اپلود کنم، پیغام داد که فایلی اپلود نشد.میشه لطفا راهنمائیم کنید؟
جمعه:
امام صادق(ع) در این باره فرموده است:[گل] و خروج می کند قائم ما[گل] اهل بیت در روز جمعه.[گل] هم چنین در روایاتی آمده است:[گل] روزی که پیامبر اکرم (ص) ، علی(ع)[گل] را در غدیر خم به جانشینی خود برگزید،[گل] جمعه بود و روز قیام قائم جمعه خواهد بود[گل] و روز بر پایی رستاخیز جمعه خواهد بود[گل]. البته بین این سه رخ داد عظیم،[گل] وجوه مشترک فراوانی وجود دارد. [گل]از ویژگی های دیگر این روز با عظمت،[گل] آن است که حضرت مهدی [گل]در آن روز شریف پای به عرصة گیتی نهاده و چشم به جهان گشود. [گل]
سلام مهدی عزیز ما آپیم و منتظر حضور قشنگت هستیم.موفق باشی
سلام دوست عزیز
مطلب جالبی بود
ممنون از حضورت
گل باشی
سلام .خوبی؟
مثل همیشه قشنگ نوشتی[گل]
این جهان که همه اش مضحکه و تکرار است
تکه تکه شدن دل چه تماشا دارد....
"غریبه دیروز.دوست امروز.فراموش شده فردا"
[گل]
سلام
وب خیلی قشنگی دارید ممنون که بهم سرزدید آپ گذاشتم دوباره سربزنید
خوشحال میشم بای
سلام دوست من
خیلی زیبا بود مثل همیشه
رای هم دادم
موفق باشی
سلام دوست عزیز
اپ هستم
خوشحال میشم بیای
منتظرتونم
گفتم : تو شـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟
گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟
گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟
گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟
گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟
سلام.ممنون که اومدی. عید تو هم مبارک. پست خیلی قشنگی گذاشتی.راستی من آپم.تونستی یه سر بزن.[گل]
سلام وبلاگت خیلی باحال وقشنگه وقت کردی به من هم سر بزن خوشحال میشم
سلام
امید وارم همراه با وبلاگت به اوج برسی
سلام دوست عزیز.وبلاگ خیلی خیلی خیلی قشنگی داری. امیدوارم که همیشه موفق باشی.بابای