ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کاش میدانستی!
نمیدانی که چقدر دلتنگ تو هستم عزیزم...
کاش در کنارم بودی... کاش بودی تا دستان سردم با گرفتن
دستان گرمت ، گرم گرم میشد ...
کاش بودی و با وجود پر مهرت به من محبت و عشق میرساندی...
عزیزم نمیدانی که بدجور دلم برای تو تنگ است....
اینک که از دلتنگی مینویسم چشمانم خیس خیس است....
مینویسم تا بخوانی و بیشتر درک کنی که چقدر دلم برایت تنگ است...
مینویسم که بگویم دیگر از این انتظار تلخ خسته و دلسرد شده ام...
اگر میدانستی که دستهای سردم حتی طاقت نوشتن یک کلام از دوری و انتظار
را هم ندارند با چشمهای گریان متنهای مرا میخواندی ....
اگر میدانستی شب ها خوابی ندارم و روزها از دلتنگی دیگر نایی ندارم شبها از فکر من
خواب نداشتی و روزها نیز با دلتنگی لحظه هایت را میگذراندی....
نمیدانی که چقدر تو را دوست میدارم و دیوانه وار عاشق تو هستم عزیزم....
اگر میدانستی هوای این دل بی طاقت مرا نیز داشتی و نمیگذاشتی
یک لحظه هم دلتنگ تو شود..... اگر میدانستی بیشتر مرا درک میکردی
و بیشتر از همیشه مرا دوست میداشتی.....
اما نمیدانی ، نمیدانی که دیگر صبر و طاقتم به پایان رسیده ، نمیدانی که
آن همه احساسات عاشقانه در وجودم همه در حال سوختن است....
کاش میدانستی و ای کاش قدر مرا میدانستی.....! افسوس که نمیدانی !
دیگر بس که از بی وفاییهایت نوشته ام خسته شدم ، و انگار هر چه از این
دل شکسته و دلتنگم بنویسم سودی ندارد....
چون تو آن کسی نیستی که بخوانی و درک کنی و به من امید و دلگرمی بدهی...
تو میخوانی ، اما درد دل مرا نمیفهمی ...
کاش میدانستی که این زندگی و این دنیا بدون تو عذاب است
و ای کاش و کاش و کاش میدانستی بدون تو حتی یک لحظه هم
زندگی به کام من شیرین نخواهد بود.!