ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
انگار که بی وفا شده ای!
دیگر به خاطر من ستاره ها را نمی شماری!
به خاطر من قید همه کس و همه چیز را نمیزنی!
چرا دیگر به خاطر من آن چشمهای زیبایت را خیس نمیکنی ٬ و گلهای
رنگارنگ باغچه را دسته دسته برایم نمیچینی!
دیگر به خاطر من سر به بیابان نمیگذاری ٬ و خاطره های تلخ را از یاد نمیبری!
دیگر مثل گذشته با خواندن متنهایم اشک نمیریزی٬ و هیچ احساسی نسبت به من
و عشق من و درد دلهایم نداری!
دیگر عکس مرا در آغوشت نمیگیری و با آن درد دلهایت را نمیگویی!
دیگر صحبت از آینده و آن رویای شیرین به هم رسیدنمان نمیکنی!
دیگر نمیگویی که ای کاش در کنارم بودی و دستت در دستانم بود....
دیگر لحظه به هم رسیدنمان را در ذهنت به تصویر نمیکشی و حتی خواب آن لحظه های
شیرین را نمی بینی!
دیگر دائما نام مرا در زیر لبانت زمزمه نمیکنی و کلمه دوستت دارم را مثل گذشته ها
به زبان نمی آوری!
دیگر احساسات مرا نمیپرستی و قلب مرا قبله دوم عبادتت قرار نمیدهی!
دیگر زمان گریه کردنم چشمهای تو بارانی نمیشوند و دیگر قبل از لحظه ای که
صدای مرا بشنوی تپش قلبت تند تند نمیزند!
چرا دیگر به خاطر من ٬ به خاطر عشقت ٬ به خاطر آنکه سالهای سال به پایش سوختی
و ساختی محبت و امید هدیه نمیکنی؟
انگار که تو هم مثل همه بی وفا شده ای !