عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

تو کجا بودی؟

تو کجا بودی؟

آن زمان که به آسمان چشم انداخته بودم و از میان اینهمه

 ستارگان آسمان به دنبال تو بودم که یک لحظه

 به من چشمک بزنی و مرا بیش

 از بیش عاشق خودت کنی ، تو کجا بودی؟


آن زمان که دلتنگ تو بودم ، منتظر شنیدن صدای مهربان تو بودم ،

 تک تک ثانیه ها را میشمردم و در تب و تاب دیدار

 با تو بودم ، تو کجا بودی؟ آن زمان که دلم گرفته بود ،

 با خود درد دل میکردم ، اشک میریختم

 و در حسرت دیدن تو بودم تو کجا بودی؟


آن زمان که دستانم را به آسمان برده بودم و تو را دعا میکردم

تو کجا بودی؟


تو کجا بودی که ندانستی من کجا هستم؟


یک لحظه هم از فکر و یاد تو دور نیستم!


تو کجا بودی که ببینی این مرد مجنون در این دنیای

 دور چگونه در پی تو شب و روز به انتظارت ن

شسته است ، خسته است ، شکسته است!


در آن زمان تو با یار دگر بودی و من نیز دلم را به تو خوش کرده بودم

 که آری کسی هست که تنها مرا دوست میدارد !


اما افسوس

افسوس که در آن زمان تو در آغوش یار دیگری بودی.....