عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

دادگاه عشق

 

 

دادگاه عشق

 

 

چه ساده زندگی میکردم ، بی ریا ، تنها ، بی صدا!

 

چه آرام با خود درد دل میکردم و روزها و لحظه ها را  با رفیق شب و روزم

 

 که همان تنهایی بود سپری میکردم....

 

با تنهایی بودم و هیچ ارزویی را نداشتم !

 

عاشق شدن برایم یک رویا بود و تنهایی برایم حقیقت تلخ زندگی!

 

یک زندگی سوت و کور و بدون هیچ دغدغه ودلهره و یا ترسی از دربه در شدن

 

 این قلب شکسته و پر از طاقتم داشتم!

 

روزی بود و روزگاری چشمانم به چشمی افتاد و  اسیر شد ،

 

 آن قلب تنهایم در قلبی دیگر   گرفتار شد ....

 

یک دنیا غم و غصه در دل عاشقم نشست و چه اشکهایی که نگو از چشمانم سرازیر شدند!

 

خسته ، دلشکسته ، دلی در به در و قلبی پشیمان از این عاشق شدن !

 

روزی بود  که عشق را رها کردم ، دل به دریا زدم و باز عاشق همان عشق دیرینه ام

 

یعنی تنهایی شدم.....

 

احضاریه دادگاه آمد و قلب مرا به دادگاه عشق احضار کرد!

 

قاضی دادگاه که همان سرنوشت بود مرا متهم کرد ، مرا متهم به شکستن یک قلب سرخ کرد!

 

شاکی همان یاری بود که او را رها کرده بودم .......

 

وکیل من تنهایی بود ، کسی که سالیان سال مرا اسیر خودش کرده بود ....

 

سرانجام قاضی دادگاه عشق که همان سرنوشت بود مرا به جرم شکستن

 

 قلبی سرخ محکوم به حبس ابد کرد.....

 

اینک نیز در زندان غصه ها و تنهایی ها ، در یک زندان سرتاسر تاریکی اسیرم

 

  اسیر غصه ها و درد های  دنیا!

 

 

کاش دادگاهی هم بود که به شکایت دو چشم خیس من نیز رسیدگی میکرد و ای کاش

 

قاضی دادگاهی هم بود که مجرم چشمهای خیس مرا نیز متهم میکرد!

 

نظرات 254 + ارسال نظر
لیدا شنبه 12 آذر 1384 ساعت 21:45

salam hooooooooooooooora man avalllllllllllll shoooooooodam in dafe man avalam hoooooooooora

مهدی شنبه 12 آذر 1384 ساعت 21:55 http://dastneveshteha.blogsky.com

وب خوبی داری ..اما فکر نمی کنی اگه اون هشدار که بیشتر
یه جمله معترضه است بالای صفحه نباشه بهتره؟ موفق باشی

دوست عزیز اون جمله رو فقط جهت اطلاع نوشتم . چون متاسفانه کپی از متنهای من خیلی میشه مجبور شدم بنویسم. ممنونم از حضورت در دفتر عشق

salam azize delammm... khobi?... man beram matneto bekhonamo biam golam... barmigardam...

آناهیتا شنبه 12 آذر 1384 ساعت 21:58 http://asemane_noghreei.mihanblog.com/

با درود به شما و قلم زیبایتان . خیلی زیبا و لطیف بود .دادگاه عشق همیشه یک طرفه بوده و هست . موفق و شاد باشید.

ممنونم از لطف شما .

عسل شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:05

مهدی جان فوق العاده بوووووود....فقط دوست دارم زار بزنم...

** ستاره ** شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:05

کاش دادگاهی هم بود که به شکایت دو چشم خیس من نیز رسیدگی می کرد .
ای کاش ........
ای کاش .......

موفق باشی ...

ساناز عقیقی شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:06 http://setarehkocholo.persianblog.com

سلام منم دومم

چون من نظراتو با تاخیر تایید میکنم ممکنه بین نظر اول و نظرات دیگه اختلاف بیفته. به هر حال مرسی از حضورت در دفتر عشق

سلام این متنت هم مثل همیشه زیبا بود.
برات آرزوی موفقیت می کنم.
یاحق

ساناز عقیقی شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:07 http://setarehkocholo.persianblog.com

ذوست من متن قشنگی بود مرسی بهم سر زدی ..........ببخشید زود تر نیومدم مریض بودم...

mehdi matneto 3 bar gosh dadam va bari digar khondamesh..... vaghan harf nadare........... mahshari to...... vali to hich vaght tanha nisti.... ino yadet nare..... va ino bedone mojreme cheshmhaye khise to hamishe motahame...... movazebe khodet bash golam....

[ بدون نام ] شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:09

عسل شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:12

سلاااااااااااااممممم.....میخوام گریه کنم....تا جون دارم.

مریم شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:13 http://www.almas1.blogfa.com

امان از وقتی که قلب تنهای کسی در قلبی دیگر گرفتار شود
سلام
باز هم مثله همیشه زیبا بود
موفق باشید

عسل شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:33 http://jodeyi.blog.com

سلام.خیلی غمگین و قشنگ بود.راستش ای کا ش دلیلشو ازمون بپرسن که چرا دلشو شکستی؟؟؟من فکر میکنم که بی دلیل نباشه و این هم اشعه هایی از عشقه.به روزم و منتظر.خوشحال میشم ببینمتون

محسن شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:36

Dar tariki 3 sham roshan karadam.avali baraye boudanet,dovomi baraye didanet,va . sevomi baraye bousidanet.ama!dar akhar hame ra khamoush kardam.baraye……!

Mesle hamishe ali boud.eshghat payandeh bad

آزیتا شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:38 http://azi.blogsky.com

سلام
مثل همیشه عالیه
مرسی خبرم کردی

لیلی خانومی شنبه 12 آذر 1384 ساعت 22:47 http://lilikoochooloo.persianblog.com

سلام ..من اومدم که اول بشم نه ۱۳!!!متن خیلی قشنگی بود ..ای کاش یه داداگاه هم به دل ما رسیدگی می کرد؟!..پاینده باشی و موفق ..به روزم.....

سفر کرده شنبه 12 آذر 1384 ساعت 23:03 http://safarkarde.blogsky.com

آن روزها که برای هیچکس می نوشتم چقدر زود گذشت چون این روزها برای خودم هم نمی نویسم .....!
نمیدانم شاید دیوانه شدم البته بودم .....
دلت دریا مهدی جان
قربانت .....
فعلا

مهسا شنبه 12 آذر 1384 ساعت 23:06 http://lahzehaaa.blogfa.com

سلام
خیلی متنه قشگی بود
معجزه ی عشقه دیگه...

آوا شنبه 12 آذر 1384 ساعت 23:07 http://nesfe.blogsky.com/

سلام.... متن زیبایی بود.... من آپ کردم اگه دوست داشتی بیا..... موفق باشی...

دوست عزیز کاش اول متن منو میخوندی و نظر میدادی بعد اعلام میکردی که آپدیت کردی. اینجوری بهتر بود تا اینکه ..........

kash dadgahi ham bod ke be shekayate do cheshme khise man niz residegi mikard.... cheshmani ke har rooz khise khis ast... mojreme cheshmhaye khisam eshghe bipayanam ast... movafagh bashi ...

عاشق تنها شنبه 12 آذر 1384 ساعت 23:16 http://dostatdaram.blogsky.com

سلام بازم مثل همیشه ۲۰
موفق باشی

باروون شنبه 12 آذر 1384 ساعت 23:18 http://baroun.blogfa.com

ای اشک چه هنگامه لرزیدن تو ؟
ای شرم چه بی جاست درخشیدن تو...
آن لحظه که دیده بر زخم میدوزد...
ای اشک چه فاجعه است لرزیدن تو ...

سلام
مثل همیشه دفتر عشقت بوی باررون میده ...
روحت بارانی

شکوفه شنبه 12 آذر 1384 ساعت 23:29 http://haramedelam.blogsky.com

سلام .. مثل همیشه خیلی عالی .. موفق و شاد باشید .. در پناه حق

ایدا شنبه 12 آذر 1384 ساعت 23:39 http://ayda16.blogsky.com

آره کاش دادگاهی بود ...!

فریبا شش بلوکی شنبه 12 آذر 1384 ساعت 23:47 http://fariba1348.blogfa.com

سلام
چه خوب نوشتی
باور می کنی یه لحظه خودم رو تو اون دادگاه مجسم کردم
..
البته من جرمم خیلی سنگین ترا ز شکستن یه قلب سرخه
..
همونطوری که جرم دیگران هم خیلی بیشتر از جاری کردن اشکهای منه
..
وای نمی دونی چه حالی شدم با خوندن این پستت
ممنونم که خبرم کردی
کلی حال و هوام عوض شد
شاد باشی دوست من

مهدی شنبه 12 آذر 1384 ساعت 23:51 http://www.mtaheri2005.persianblog.com

سلام مهدی جان.
خوبی عزیزم.راستش یه چیزی بهت میگم داداش گلم اگر به داداش بودنت قبولم کنی...
دادگاه عشق وجود داره که قاضی اون خود انسان...
باگر خواستی به من هم سر بزن...یا علی

آوات یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 00:03 http://www.awat.blogfa.com

سلام
خوبی؟
وبلاگت وحشتناک قشنگه
موفق باشیییییییی
پیشم بیا

سیامک یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 00:13

همه به دادگاه احتیاج داریم. خوب بود

**سارا و زهرا** یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 00:20 http://www.fajeaeshgh.persianblog.com

ghalbi sorkh mahkom be habse abad.... aya to ghalb ra mishenasi?....

کتایون یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 00:25 http://www.aseman4.parsiblog.com

سلام مهدی عزیز بسیار زیبا بود وبا احساس برات ارزوی شادی دارم خیلی فضای وبلاگت غمگین گذاشتم تو لینگ کامپیوتر ووقتی می خوام شعرای غمگین بنویسم از اهنگ وبلاگت استفاده می کنم هر چی شعر غمگین می ریزه تو سرم اسمانی باشی ممنون که خبر کردی

نگار یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 00:35 http://golestaneadab.persianblog.com

سلام.خوبی؟خیلی قشنگ بود.......خوشم میاد هم زود به زود اپ می کنی هم نوشته هات حرف ندارن............

حسن یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 00:36 http://hellobyebye.persianblog.com

سرزمین مس /.../ قدم زدم /./ نه در هیچستان /./ آنجا که سنگ نمک /./ چون گلی مدفون می گردد /./که در کرانه ای که رودخانه ها از برف می زایند /./ و کوهستانی که گامهایم /./ احساس می تواند کرد././ درختان تاک لیانا /./ قلمرو وحشی سرزمین مرا /./با بوسه هائی مرگبار به جنگل تنیده /./پوست زهر آگین مس /./ و سنگ جهنم /./مانند تندیسی سفید /./ گسترده تا من ، تا تعلق من./../نه تنها آنها ، که تاکستانها ، گیلاسها /./ این هدیه های بهاری متعلق به من اند و من به آنها /./ چون دانه های سیاه /./ در زمینی لم یزرع.

باورم نمی شه دیگه تو رو هرگز نمی بینم
باورت میشه هنوزم چشم به راه تو می شینم؟
می دونم که خیلی وقته بارتو بستی عزیزم
می دونم حتی یه ذره عاشقم نیستی عزیزم
یادمه یه روز می گفتی اشکاتم واسم عزیزه
نبینم گریه هاتو من که دلم هری می ریزه
ولی حالا که دو چشمات به غمای من می خنده
می دونم که حتی اشکام دیگه راتو نمی بنده

فرشته یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 01:11 http://vogel.blogfa.com

سلام مرسی خبرم کردی .زیبا بود عکس هم خیلی قشنگ بود.بازم منتظرم

الهام یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 01:19 http://toofanam.blogfa.com

مرسی
مثله همیشه خوشکل بود
به احتمال زیاد آپ میکنم بیا
بای

ًٍرضا یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 06:29 http://island1383.persianblog.com


نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل ، آفرین دل ، مرحبا دل !
زدستش یکدم آسایش ندارم
نمی دانم چه باید کرد با دل ؟
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل
بچشمانت مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل ، مصیبت دل ، بلا دل...
از این دل داد من بستان خدایا
ز دستش تا به کی گویم خدا دل
درون سینه آهی هم ندارم
فقیر و عاجز و بی دست و پا دل....
بشد خاک و ز کویت بر نخیزد
زهی ثابت قدم دل ، با وفا دل
ز عقل و دل دگر از من مپرسید
چو عشق آمد کجا عقل و کجا دل ؟
تو.......ز دل نالی ..دل از تو
حیا کن یا تو ساکت باش یا دل...........

رضا یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 06:32 http://island1383.persianblog.com

سلام و درود بر شما و قلم پراحساس و دل عاشقتان بسیار زیبا از دادگاه عشق نوشتدید و محکوم به ابد ....ولی در این شعرتان ناامیدی و شکست ....به مشام میرسد ...خدا نکنه ....آرزوی موفقیت روز افزون و تندرستی و کامروای شما دوست عزیز را دارم ....ممنون و متشکر ...در پناه حق

اتی یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 06:43 http://www.4tadokhtarekhoob.persianblog.com

لام. ببخشید ولی فکر میکنم مجرم چشمهای خیستم خودت بودی. چون عامل تنهایی خودت بودی نه؟؟؟؟

توپولی یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 07:15 http://topoli6612.blogsky.com

سلام مهدی عزیز
مطلبت و خوندم
خیلی قشنگ بود
بازهم مثل همیشه
اون خطی که با قرمز نوشته بودی و خیلی دوست داشتم
موفق باشی

حمید(نیکی) یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 07:41

خیلی قشنگ بود.مرسی

maryam goli یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 07:54 http://maryam-goli.blogsky.com

سلام دوست خوبم
مرسی از لطفت
واقعا وبلاگت سرشار از احساسه
موفق باشی وشاد

نوشین یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 07:55 http://tenosh.blogfa.com

سلام آقا مهدی گل ممنون از حضورت
آره منم خیلی دلم می خواست این دادگاه رو پیدا می کردم و حلق آویز شدن اونی رو که سالهاست دلم و چشمم را خون کرده می دیدم
خیلی زیبا و روان حرف دل منو زدی

لیدا یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 08:23 http://www.ghanonetabiat.com

سلام .قشنگ بود .ولی هر مجرمی ممکنه به عفو بخوره .بعدشم خیلی از جرما قابل جبران به شرطی که همت پا شدن و بیرون اومدن از زندان باشه .سربلند باشی .

سمیه یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 08:38 http://www.somaiyeh.blogfa.com

سلام دوست عزیز
مطلبت را خواندم مثل همیشه دلنشین و زیبا
موفق و پایدار باشی.

dorna یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 08:41 http://jengiran.persianblog.com

سلام ممنون که خبرم کردی خیلی قشنگ بود این وبلاگت خیلی توپه اینجا رو خیلی دوست دارم حاضر به تبادل لینک هستی ؟

با تبادل لینک موافقم. ضمنا ممنونم از حضورت در دفتر عشق

فسقلی یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 08:48 http://fesqeli1465.persianblog.com

سلام مثل همیشه زیبا بود ...............
شاد باشی ................
وقتی بارون سر می گیره قلب من آروم می گیره
خاطرات با تو بودن دوباره جون می گیره
پشت ابرهای خیالم تو رو لرزون میبینم
تو رو در انتظارم زیر بارون میبینم
بزن بارون بزن بارون سراپا خیس خیسم کن
بزن بارون بزن بارون عطش دارم تو سیرم کن
جون پناهم زیر بارون دستهای گرم تو بود
در تو رنجیدی از این عشق گناه من نبود
رفتی و عمری گذشته ولی بی تو گذشت رفت
رفتی و قلبی شکسته به دست تو شکست
چرا ابر ها نمی بارن خبر از تو نمیآرند
چرا این خاطرات تو منو تنها نمی زارند
هیچ کی مثل تو نبود حتی شکل تو نبود
هیچ کسی پیدا نشد مثل تو عاشق نبود
بزن بارون بزن بارون سراپا خیس خیسم کن
بزن بارون بزن بارون عطش دارم تو سیرم کن

یک دوست یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 08:52 http://www.harimemehrabani.blogfa.com

سلام ممنونم که بهم سر زدی .البته بعد از ۲ هفته ! متنتم خیلی قشنگ بود . اگه پست مربوط به شازده کوچولو رو ( که نخوندی و آرشیو شده !) می خوندی ...........

نسترن یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 08:57 http://boat.blogfa.com

... و عشق،تنها عشق،
مرا به وسعت اندوه زندگی برد...
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن !!!

موفق باشی،دوستم.

تارا یکشنبه 13 آذر 1384 ساعت 09:17 http://rismon.persianblog.com

دوست عزیزم تا بوده همین بوده دادگاه عشق همشه یه محکوم بیگناه داره در ضمن با اجازه ات می خام لینکتو بدزدم

لطف میکنی دوست عزیز. هر موقع لینک منو گذاشتید به من اطلاع بدید. شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد