عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

فصل تنهایی من

فصل تنهایی من

وقتی تو بی من سر میکنی لحظه هایت را ، من اینجا سر میکنم با دلتنگی ها،

میشمارم تک تک ثانیه ها اشک میریزم همصدا با غم ها...
وقتی تو برای من در دلت جایی نداری و احساسی به من نداری  ،
اینجا یکی است که آرزویش تو هستی ، تمام زندگی اش را با رویاهای تو میگذراند...
نگاهی هم به این سو بینداز ، نگاهی به این دل خسته ، این قلب شکسته....
نگاهی به این سو که یکی هست همیشه چشم انتظارت نشسته است...
نمیدانم ، نمیدانم که چرا اینگونه ،
انگار که دارم در آتش عشقت میسوزم و تو کجایی، بی خیال بی خیالی....
من به عاشقی دچار شده ام و دوای درد من تویی هستی که نیستی...
وقتی تو بی من سر میکنی روزهایت را ، من اینجا به انتظار فصل هایی نشسته ام
که باز بیایی و مرا رها کنی همه دلتنگی ها، این انتظار ها ، بی قراری ها....
من به تنهایی پشت کردم به عشقت ، آمدم جزیی از سرنوشتت ، مدتی گذشت
و تو پشت کردی به من ، حالا چگونه بگویم تنهایی دوباره آمدم من....