عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

قانون شکن

قانون شکن


نفسی راحت میکشم با نبودنت ، عذاب میدهد مرا آن بهانه هایت

قدرم را نمیدانی ، تو برای خودت میروی و هیچ چیز از زندگی نمیدانی....

لایق بوسه هایم نیستی ، تو لایق آن نیستی که در آغوش بگیرمت

هستی و نمیبینمت ، اینجایی و حست نمیکنم.... 

تو که از قانون عشق میگویی ، پس چرا خودت قانون شکنی

نفسی راحت میکشم با نبودنت ، تنهایی بیا که برای همیشه میخواهمت

قدرم را نمیدانی ، تو از ماندن میگویی و خودت نمی مانی...

چشمم را بر روی همه بستم ، تا تنها تو را ببینم ،درهای قلبم را بستم تا تنها تو درونش باشی اما ....

اما قدرم را نمیدانی ، تو که از ماندن میگفتی پس چرا بر سر عهدت نماندی؟

نفسی راحت میکشم با نبودنت ، احساس گناه میکنم در لحظه های  در کنار تو بودنت....

من از عشقی میگویم که دیگر نیست ، نه عطری از آن و نه احساسی...

من از تویی میگویم که برای من تمام شده ای ، دلم برایت میسوزد ای دل که به یک درد بی درمان گرفتار شده ای....

نفسی راحت میکشم با نبودنت ، اما..... تا کی؟