عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

یک اتفاق شیرین


یک اتفاق شیرین

یک اتفاق مرا به احساسم بعد از سالها نزدیک کرد

حسی در قلبم احساس مرا دوباره شعله ور کرد

هنوز هم میتوانم از عشق بنویسم ، عشقی که در قلبم نهفته است

از عشق دور نشده ام ، عشقی که هر روز در قلبم بیشتر حسش میکنم

یکی در این دنیا در کنارم هست هر لحظه که مرا آرام میکند

حضورش ، عطر تنش ، نرمی موهایش ، رنگ چشمهایش...

همانی که برای رسیدن به او سختی کشیدم تا به او رسیدم

من مدتهاست که به عشق رسیده ام ، و مدتهاست او را در زندگی ام می بینم

هنوز هم دلم مثل گذشته هاست ، عاشقتر از آن سالهاست

یک اتفاق مرا به اینجا کشاند تا قلم دوباره به دست بگیرم و یک بار دیگر از دلم بنویسم

یک اتفاق شیرین ، در زمستان گرم دلم ، میلاد عشقم ، تمام زندگی ام...

عشق من میلادت مبارک باد

یادش بخیر ، آغاز آشنایی مان ، آن چشمک و نامه عاشقانه ، آن کلام و حس صادقانه

قرارهایمان در باغ ، آن حرفهای زیبا و آن شعر ناب....

یادش بخیر اولین شعری که برای میلادت سرودم ، هنوز هم در تب و تاب رسیدن به تو بودم...

نوشتم برایت »

------------------------

بهار تو را دید و تو شدی آغاز زیباییها

بهار تو را دید و تو شدی آغاز شکفتن گلها

خدایا هر چه آفریدی برایم یک طرف ، این فرشته ی زیبا را که به من هدیه دادی یک سوی دیگر

آرزوی من همیشه همین سو بوده ، این فرشته ی زیبا از آغاز تولدش در قلب من بوده

که اینگونه قلب من در روز میلادش پرتپش و شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و آواز است

که میزند با هر تپش فریاد عشق، عزیزم تولدت مبارک ،هدیه من به تو یک دنیا عشق!

 

و باز یک سال گذشت و باز هم نوشتم برای تو:»


امروز میلاد کسی است که به من نفسی دوباره داد ، به من شور عشق و حس محبت را داد
و من قلبم را برایت گلباران کرده ام تا که چشمهای زیبایت را باز کنی و جشن میلادت را درونش ببینی
ببین در قلبم شیرینی احساسات ، شمع های محبت ، گلهای عشق….

 

و باز یک سال دیگر:»

 

ای گل ناز من ، محرم رازهای من ، روز آمدنت مبارک ، روزی که دنیا با طلوع تو میلرزد از اینهمه زیبایی که در وجود تو شکفته است !
میخواهم همه دنیا بدانند که چقدر دوستت دارم ، تا حسرتی باشد در دلهای دیگران و دلیلی باشد از اینکه افتخار کنم که پاکترین عشق دنیا در دلم نشسته !
با دلی عاشق و قلمی که به یاری هیچ احساسی جز من نمیرسد ، با این دل پر غرور ، از تو نوشتم و از تو خواهم نوشت ،  تا ابد از تو خواهم نوشت در دفتر عشق ….میلادت مبارک ای بهترین عشق!

 

و سالی دیگر :»

 

عشق من منتظرم بیایی تا عاشقانه تو را در آغوش بگیرم و بفشارم تو را ، تا بگویم خیلی دوستت دارم و بگیرم دستانت را ، تا بگویم تا ابد مال منی و ببوسم لبهایت را ، تا احساسم را به تو هدیه دهم و تبریک بگویم روز تولدت را…. تولدت مبارک عشق من….

-----------------------

و آمدی و تو را در آغوشم گرفتم ، آخر انتظار شیرین بود ، وای که چقدر دلم صبور بود ....

آمدی و بوسه زدم بر لبهایت ، آمدی و احساسم را به تو هدیه دادم ، آمدی و تمام زندگی را به تو دادم

من به آخر عشق رسیدم و فهیدم عشق چیست ، هوای تو را دارم در هوایی که نفسهای تو است

که با این نفهاست زنده ام ، با تو هست که دلخوشم به این زندگی...

و با این اتفاق شیرین ، در این روز زیبا گذری کردم در گذشته ها ، آن شور و شوق رسیدن ها ، آن حسرت و آن انتظار ها...

با این اتفاق شیرین ، در این روز زیبا باز هم احساسم را به رخ میکشم که بگویم هنوز هم از عشقی سخن میگویم که هیچکس نتوانست آن را از من و تو بگیرد ، از عشقی سخن میگویم که تا ابد پابرجاست!

ای شیرین ترین اتفاق زندگی ، ای زیباترین راز ، ای بی همتای من روز میلادت مبارک باد....

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد