عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

بی وفا شده ای....

 

انگار که بی وفا شده ای!

دیگر به خاطر من ستاره ها را نمی شماری!

به خاطر من قید همه کس و همه چیز را نمیزنی!

چرا دیگر به خاطر من آن چشمهای زیبایت را خیس نمیکنی ٬ و گلهای

رنگارنگ باغچه را دسته دسته برایم نمیچینی!

دیگر به خاطر من سر به بیابان نمیگذاری ٬ و خاطره های تلخ را از یاد نمیبری!

دیگر مثل گذشته با خواندن متنهایم اشک نمیریزی٬ و هیچ احساسی نسبت به من

و عشق من و درد دلهایم نداری!

دیگر عکس مرا در آغوشت نمیگیری و با آن درد دلهایت را نمیگویی!

دیگر صحبت از آینده و آن رویای شیرین به هم رسیدنمان  نمیکنی!

دیگر نمیگویی که ای کاش در کنارم بودی و دستت در دستانم بود....

دیگر لحظه به هم رسیدنمان را در ذهنت به تصویر نمیکشی و حتی خواب آن لحظه های

شیرین را نمی بینی!

دیگر دائما نام مرا در زیر لبانت زمزمه نمیکنی و کلمه دوستت دارم را مثل گذشته ها

به زبان نمی آوری!

دیگر احساسات مرا نمیپرستی و قلب مرا قبله دوم عبادتت قرار نمیدهی!

دیگر زمان گریه کردنم چشمهای تو بارانی نمیشوند و دیگر قبل از لحظه ای که

صدای مرا بشنوی تپش قلبت تند تند نمیزند!

چرا دیگر به خاطر من ٬ به خاطر عشقت ٬ به خاطر آنکه سالهای سال به پایش سوختی

و ساختی محبت و امید هدیه نمیکنی؟

انگار که تو هم مثل همه بی وفا شده ای !